۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

سخنران مهمان


هر دو روز خسته کننده و شلوغی داشتیم و البته هنوز هم تمام نشده. ساعت از 6 عصر گذشته و من در دانشگاه بعد از برگشتن از لکچر کرین دارم کار تصحیح برگه ها را ادامه میدم و تو هم بعد از کار رفته ای خانه و داری ادامه ی مدخل دایرة المعارفت را می نویسی.

امروز مقاله ام در اپن دموکراسی چاپ شد و خیلی هم تا اینجا بازتاب داشته. دست تو و جن درد نکنه. البته بدون کمک تو که اصلا امکان نداشت و نداره من بتونم به تنهایی کارهایم را پیش ببرم. تو هم امروز سخنران مهمان در کلاس درس جنبش های اجتماعی آنت بودی که بعد از اینکه کارت تمام شد و آمدی PGARC با من و ناصر نهار خوردی و برگشتی سر کارت، آنت برام ایمیل زد که خیلی از سخنرانیت راضی بوده و بچه ها هم خیلی خوششون آمده بود.

عصر قبل از کلاس کرین با خودش برای تصحیح برگه ها جلسه داشتم که متوجه شدم اساتید خیلی هم توان مقابله با فشارهای نابجای ساختار را - به دلیل مسایل اداری و مالی - ندارند. داستان مثل ایرانه البته از سمت دیگه. در ایران قضیه تنها بخاطر پول و فشار اداری نیست و البته قسمت مشترکش دور زدن سیستم توسط برخی از دانشجویان و مافوق استادانه. به هر حال بهم گفت نمی تونیم دانشجویی که مشارکت نکرده و غایب بوده و تکالیفش را درست انجام نداده و ... بی دردسر و به استناد این چیزها از قبولی! باز داریم.

حالا که دارم کار این بچه ها را می خوانم بابت نمره هایی که استادانم قبلا بهم داده اند شاکیم. دیشب هم به تو گفتم و تو هم یادم آوردی که مثلا کسی مثل "امندا" که استاد تو بود نه تنها رفتار کاملا نژادپرستانه ای با دانشجویان خارجی داشت - جالب اینکه خود بچه های استرالیایی اکثرا از این رفتارش شاکی بودند- که به همین خاطر دایما سعی در تحقیر و کم کردن ارزش شماها داشت.

بگذریم. البته این موضوع برای من به جز مورد "آنت" که توتور درس فلسفه ی فرانسوی بود و بطور واضحی بابت کم آوردن در بجث ها در زمینه هایی که ادعا هم داشت مثل آدورنو و فوکو اتفاق افتاد موضوع من نبوده.

هیچ نظری موجود نیست: