۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

خواندن ابوعطا


سه شنبه شب هست و من بعد از اینکه جلسه ی بدیو به دلیل بیماری مارک تعطیل شد نشسته ام دانشگاه و دارم برگه های درس کرین را تصحیح می کنم. این برگه ی آخری از شدت حماقت نویسنده و استفاده ی نابجا از تئوری ها دیوانه ام کرده. تو هم در خانه نشسته ای و داری مدخل دایرة المعارف سیج را می نویسی.

دیشب بعد از اینکه رفتم خانه و برای جان دنبال متن سخنرانی هاش در CD درسی ام در سال 2007 گشتم. بلاخره پیدا شد و بعد از اینکه برایش فرستادم خیلی خوشحال شد. فهیمه هنوز از منلی برنگشته بود و صبر کردیم تا آمد و شام خوردیم و کمی درباره ی فلسفه از من سئوال داشت و در نهایت کار رسید به کمک فکری من و تو برای تصمیم گیری اش برای آینده ی زندگیش. دختر بدی نیست اما سر در گم و مردد به نظر میرسه. البته خودش هم به این موضوع اذعان داشت و همین هم مشکل کارش بود.

خلاصه که تا آخر وقت نشستیم و حرف زدیم. صبح بعد از اینکه بیدار شدم ایمیلم را چک کردم تا ببینم دانشگاه یورک جوابی به ایمیلی که دیشب فرستادم داده است یا نه. نوشته بودند که باید منتظر باشی و دقیقا جوابم را نداده بودند که آیا پرونده ی من را از دانشجوی اینترنشنال به بخش مقیم فرستاده اند یا نه. دیگه حوصله ی پیگیری اینطوری را ندارم. باید چند هفته ای را صبر کنیم تا ببینیم چی میشه.

برای صبحانه دو تایی رفتیم کمپس تا خیلی مزاحم خواب و استراحت فهیمه نشویم. قرار شده اون هم وقتی خواست بره سمت فرودگاه خودش بره و قهوه ی کمپس را برای آخرین بار امتحان کنه.

امروز تو تمام مدت سر کار در حاشیه ی کارهایت مشغول پیدا کردن بهترین راه برای فرستادن وسایلمون به کانادا بودی و فعلا به نظر میرسه با هواپیمایی امارات بهتر از کشتی در میاد. نکته ی جالب اینه که گویا برای گرفتن ویزای امارات حالا مشکل پیدا کرده ایم. هاها همینه دیگه آب که سر بالا بره اینطوری میشه.

خاله آذر برایت عکسهای عید را فرستاده بود و تو برای من فوروارد کردی و هر دو سر کار کلی با دیدن عکسهای مادر کیف کردیم. امروز به غیر از این داستانها تمام صبح قبل از جلسه ی تصحیح اوراق با آنت و مارگارت داشتم چند پاراگراف به متنی که برای اپن دموکراسی فرستاده ام اضافه می کردم که دیروز سردبیرش برام فرستاده بود تا اگر بتونم چند مثال بیشتر در مورد ادعایم بیاورم. در حین گشت و گذار در اینترنت که بودم کلی مطلب تازه پیدا کردم که اگر وقت بگذارم می تونم یک مقاله ی علمی درباره ی ادعایم بنویسم.

هیچ نظری موجود نیست: