۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

قطار


سه شنبه صبح زوده و تو الان رفتی سر کار و من آمدم دانشگاه تا مقاله ی این هفته ی کلاس Social Justice را پرینت بگیرم و توی این دو ساعتی که رفت و برگشت از آپن در قطارم بخونمش.

دیشب تا ساعت یک برای دیدن برنامه ی اسکار بیدار بودیم. به همین خاطر تو امروز را خسته بیدار شدی و قرار شد استخر نری. من هم که بعد از آپن باید برم خرید و بیام خونه.

خب پاشم برم که به قطار سر وقت برسم. فردا درباره ی امروز هم خواهم نوشت.

هیچ نظری موجود نیست: