۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

موبایل


شنبه صبح هست. داره برف میاد و من و تو تازه بیدار شده ایم. دیشب دو ساعتی را بابت سرفه های شدید من دیرتر از معمول خوابیدیم و همین باعث شده که کمی امروز دیرتر بیدار بشیم و البته من کمی بی حال باشم. اما در مجموع اوضاع خوب هست. فقط این سرماخوردگی که بیشتر از هر چیز به سرفه رسیده اذیت می کنه.

دیروز رفتم کلاس و استاد درس Marx's Critical/Dialectical Procedure را که بیش از 70 سال داره و همین تک کتابی را که نوشته درس میده دیدم. "ویلسون" پرفسور در حقوق هست اما به نظر بیشتر به حوزه ی نظریه ی انتقادی علاقه داره و در این زمینه کار کرده. به هر حال کلاسش در مجموع همان طور که به تو گفتم به حوزه ی کاری و درسی من نزدیکترهست اما روش کلاسش و اصرارش بر تدریس دیدگاه خودش خیلی جالب نیست و دلیل اصلیش هم اینه که دیدگاه خودش دیدگاه بدیعی نیست. اساسا اگر از زاویه ی فلسفی با کارهای مارکس تا مارکوزه و بخصوص آدورنو نزدیک بشی همین برداشت را خواهی داشت. به هر حال مزیت کلاسش کم کاری از نظر تکلیف هست البته پر خوانی داره که گریز ناپذیره. حالا کلاس دوشنبه "متونی در فلسفه ی آزادی" را خواهم رفت و تصمیم می گیرم که کدام را بر دارم. کلاس جمعه خیلی خیلی خسته کننده و کلاس در مجموع اتلاف وقت هست. دوشنبه البته دور از زمینه ی امروزی کارم هست اما باید ببینم که چقدر برایم جدابیت و البته نکات تازه داره.

دیروز برگشتنی از مسیر دور تر و خسته کننده ی "فینچ" برگشتم تا از سوپرهای ایرانی نان و از شیرینی بی بی شیرینی بگیرم به مناسبت گذشت 6 ماه از ورود مان به اینجا. تو هم تمام دیروز را در کتابخانه نشستی و توکویل خواندی. تو به سلامتی استارت درس خواندن را زده ای و من هم دنبالت خواهم آمد.

امشب هم فرشید و پگاه شام مهمان ما هستند. تو قراره سوپ و لوبیا پلو درست کنی و البته دسر. حالا بعد از اینکه این نوشته را تمام کردم یک جاروی سریع میزنم و بعد از صبحانه با هم میریم خریدی می کنیم و تو قراره امروز کمی بابت درست کردن چند مدل غذا وقت بگذاری تا در طول هفته راحتتر باشی. من هم باید کانت و نقد اولش را بخوانم برای کلاس دوشنبه.

امروز بعد از یک هفته با تهران حرف میزنیم. دیگه موبایل هایمان از سرویس شش ماه اولش که تماس مجانی داشت خارج شده و فقط روزها از ساعت 7 عصر به بعد و ویکندها مجانی هست. به همین دلیل در طول روز بهم نمی تونیم زنگ بزنیم مگر خیلی ضروری باشه و از سرویس 100 دقیقه مجانی به هم استفاده کنیم. خلاصه که باید رعایت کنیم. پول OSAP را هم قرار شد دانشگاه بفرسته در حسابم. خلاصه که به لحاظ مالی یواش یواش داریم به مشکل می خوریم اما می دونیم که درست میشه و کار پیدا می کنیم و مثل همیشه اوضاع ردیف میشه.

هیچ نظری موجود نیست: