۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

مهمانی و مهمانی


سه شنبه عصر هست و البته هوا هم تاریکه و هم سرد. تو بعد از اینکه از سر کار رفتی دفتر "هرمان" که خونه را ازشون اجاره کردیم و بابت رضا اینها 400 دلار پول پیش دادی رفتی از فرانکلین خرید کردی و تازه رسیده ای خانه و الان بهم زنگ زدی که نامه های دانشگاه یورک هم رسیده.

من هم ساعت هفت و نیم در اربن بایتس با بچه ها برای بحث درباره ی فصل اول کتاب The Century بدیو قرار دارم. قبلش باید برم برادوی و فیلمی را که دیروز گرفتم و دیشب نتونستیم ببینیم پس بدم. دیشب بعد از اینکه رفتم سلمانی و خرید از بلک باستر فیلم Bright Star را گرفتم که جزو 10 فیلم منتخب سال از طرف سایت اند ساوند شده بود اما تو بعد از اینکه مقاله ی من را بازخوانی کردی و برای میشل فرستادی خیلی خسته بودی و بعد از یک پیمانه خوابت گرفت و خلاصه ندیدیمش.

امروز قرار بود بشینم و برگه های درس کرین را شروع به تصحیح کنم که نشد. تمام وقتم رفت پای درست کردن مقاله ام و نوشتن یکی دیگه برای ABC. اما از فردا دیگه فرصتی برای از دست دادن ندارم. امروز هم مثل دیروز تو برای نهار آمدی پیش من اینجا و خیلی خوب بود.

کایلا را دیدیم که دوباره تبریک دانشگاه را بهم گفت و با نیک قرار شد فردا شب بریم شام و سینما. حالا که داریم میریم همه ی بچه ها و دوستان می خواهند هر طور شده بیشتر دور هم جمع بشیم. میشل، پرو، مایکل، جان و دنی هم که تا اینجا خانه شان ما را دعوت کرده اند و امروز تو برنامه ی 2 جولای در رستوران تایلندی "چدی" را در فیس بوک گذاشتی و اکثریت هم پیغام داده اند که خواهند آمد.

هیچ نظری موجود نیست: