۱۳۹۲ آبان ۲۵, شنبه

این *مای* کپک زده!


تازه از سلمانی جناب مستطاب کیانوش خان برگشته ام و اینبار جز کمی رد پا بر سر کاملا بر سبیل موومبری بنده که به اصرار شما برای اولین مرتبه کلا چنین تجربه ای در زندگی را آغاز کرده گذاشت که بیا و ببین. فکر کنم با توجه به اینکه چهارشنبه ی پیش رو سخنران مدعو در کلاس سال آخر دوره ی اخلاق روزنامه نگاری در دانشگاه هستم باید کلا قید موومبر را بزنم برود.

پنج شنبه برخلاف تمامی تصمیم ها و برنامه ها از آنجایی که مدتی است دوباره به هزیان آنچه که باید میشدم و نشدم و آنچه که می توانستم بکنم و نکردم و حالا به هر حال از آنچه که مانده باید شمدی برای خود ساخت و ... افتاده بودم رفتم دانفورد و کرما به غور در تفکر و نتیجه البته دوباره همان فکرهای دلخوش کنک که اگر عملی هم نشود دیگر این تاثیر را هم ندارد چنان که مانند گذشته هم دیگر پر از امید نیست.

جمعه دو کلاس تدریس را برپا کرده و برگشتم خانه و با قراری که با هم داشتیم به میمنت اولین حقوق دریافتی از تلاس مهمان شما بودیم در یک رستوارن شیک و غذای خوب و حرفهای بهتر زدیم و تا رسیدیم خانه البته جنابعالی خواب پادشاهان هفتگانه را می دیدی. اما شب بسیار خوبی بود خصوصا اینکه شب قبلش بابت پولی که باید به ایران و آمریکا بفرستیم و توجه به اینکه حسابی دستمان برای هرگونه برنامه ریزی در آینده بسته است بی حوصله خوابیدیم. حقوق از تلاس! چیزی که شاید کمتر کسی با شرایط ما- ما تازه رسیدگان و دوباره تکرار کنندگان بدیهیات از گواهینامه گرفته تا مدرک دانشگاهی و ... مایی که کم نیستیم و بزرگ هم نمی شویم چون اینگونه باید تکرار مکررات کنیم که این تقدیر ما گرفتاران استبداد است که همه جا اینگونه باید از نو زندگی تجربه شده را تکرار کنیم و شگفت نیست که چرا در پهنه ی تاریخ متفکر و طرح انداز عالمگیر نداریم و نداشته ایم چون باید که همواره از نو تکرار کنیم مسیر کوتاه طی شده را- خلاصه که برای ما این تلاش تو افتخاری است بی بدیل. شب گرامی بود فی الواقع.

امروز صبح زود با بن برای ورزش نوبت داشتم و تو هم با عفت خانم قرار خرید از کاستکو تا کمی کمک حال این زن سالخورده و دست تنها باشی. اکنون نیز این منم اینجا نشسته در خانه و به انتظار تو با سبیلی نیمه و قیافه ای مضحک که نه تنها در همان ساحت *ما* می گنجد که حال من بابت پشت پا زدن دایم به وقت و بخت و برنامه ام بدتر از همان *مای* گرفتار در چنگال استبداد تاریخی است.

امشب اما قرار است که با هم خوش باشیم و به خاطر علاقه ی تو به نوای موسیقی زهی امینی و اصلانی گوش فرا خواهیم داد. باشد که به جریده ی عالم ثبت شود به نیک نام ما.

هیچ نظری موجود نیست: