۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

تمام روز نشستن



تمام روز را تا الان که ساعت نزدیک ۸ عصر هست پشت این میز نشسته بودم و مقاله ی اپن دموکراسی را می نوشتم. البته از ساعت چهار که تمام شد تا تقریبا یک ساعت پیش داشتم با رسول در پاریس حرف میزدم که خیلی روحیه اش خراب بود و خدا را شکر بهتر شد. تو هم در این دو ساعت بعد از اینکه صبح رفته بودی کلاس اضافه فرانسه و بعد از نهار که آمده بودی خانه رفتی برای یک مصاحبه مرکز شهر و برگشتی، نشستی و یک نگاهی به مقاله ام انداختی و حالا هم برای مگان فرستادیمش.

هر دو خسته ایم اما به هر حال روز نسبتا مفیدی بود. حالا هم قبل از اینکه آفتاب غروب کنه می خواهیم دو تایی با هم بریم مرکز شهر و جایی بنشینیم و چیزی بنوشیم. 

دیشب راستی فیلمی دیدیم به اسم Before Sunset  که از ایده ی فیلم و البته خود داستان خوشمان آمد. جالب اینکه تماما در خیابانها و کوچه های پاریس بود و ما را هم مشتاق سفرمون کرد.
 

هیچ نظری موجود نیست: