۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

قورمه سبزی



دیشب کلی و گاری با یکی از دوستان گاری به اسم انا آمدند و در کنار الا که از مدتها قبل از تو خواسته بود که برایش قورمه سبزی درست کنی شام خوردیم و با اینکه تو خیلی خسته بودی اما خوش گذشت.


من که کلاسم را داشتم و تا رسیدم خانه بعد از اینکه رفتم کرما ساعت 7 شده بود و تنها گاری رسیده بود و بلافاصله بعد از من هم انا آمد و نیم ساعت بعد هم کلی رسید. کلاسم بد نبود و وقتی به بچه 4:33 جان کیج را نشان دادم خیلی گیج شده بودند اما نکات جالبی را گفتند.


تو و الا هم که رفته بودید به یکی از نقاط دیدنی تورنتو و خیلی بهتون خوش گذشته بود. گویا از این "روروک" های موتور دار باید می گرفتید تا تمام قسمتهای تورنتوی قدیم را که به شکل ماکت درست کرده بودند می دیدید و خلاصه که گفتید بهتون خوش گذشته بود.


این هفته "رینیدگ ویک" هست و دانشگاه تعطیله. ما بعد از کار پزشکی تو که به امید خدا به خوبی و با نتیجه ی عالی پیش میره کار دیگری نداریم جز درس خواندن من. باید یکی از مقالات آدورنو را بنویسم و تمام کنم تا بتوانم برای برزری و اسکالرشیپ اقدام کنم.


الا هم که آخر هفته بر میگرده و شما دوتا قراره فردا بروید نایاگرا. امشب هم که شب کنسرتی هست که از ماهها قبل تو منتظرش بودی. فردا می نویسم که چه شد. الان شما دوتا که تازه بیدار شده اید دارید سریع کارهایتان را می کنید که به قرار صبحانه با سنتی برسیم.

هیچ نظری موجود نیست: