۱۳۹۱ دی ۲۸, پنجشنبه

اولین مقاله برای تری


دیروز جلسه ی رسمی کلاس دیوید شروع شد و من هم رفتم. کلاس سنگین و درس پر کاری خواهد بود جلد دوم و سوم سرمایه. تو هم بعد از اینکه نصف روز سر کار بودی آمدی دانشگاه تا کلاس تری را بری. کلاسی که باید راجع به دیالکتیک روشنگری حرف میشد اما سونیا- دختر کم بینا و به شدت متوهم و پر روی کلاس- بجای پرزنتیشن نیم ساعتی همه را نصیحت کرد بود و بعد هم گفته بود که من می دانم که همه ی شما تنها آمده اید که این درس را پاس کنید و اساسا این متون هیچ تاثیری روی شما نداره و شما چیزی از این متون نفهمیده اید و نخواهید فهمید و ... در آخر اینکه اگر کمک خواستید بگویید من راهنمایی و هدایتتان می کنم. بعد از کلاس تو با هم یک چای در کافه ی سکند کاپ دانشگاه خوردیم و من هم که از زمان کلاس دیوید منتظر مانده بودم تا تو بیایی و با هم بریم پیش کامرون برای امضای فرمهای TA کمی این طرف و آن طرف به کارهای کتابخانه و پرینت گرفتن رسیدم تا آمدی و بعد هم بلافاصله راهی خانه شدیم. تا رسیدیم البته حدودهای ۸ شب بود. من رفتم کمی خرید کردم و تو هم آمدی تا به کارهای خانه برسی.

نکته ی مثبت دیروز البته این بود که تو به سلامتی مقاله ی دموکراسی تری را بعد از مدتها آماده کردی و بلاخره تحویل دادی. گام مهمی بود. الان قرار شده که من مقالات درس فرانکفورت تو را جلو ببرم و تو هم مقاله ی امر سیاسی که با تری به شکل دایرکت ریدنگ داشتی. اگر بشه که خیلی تجربه ی خوبی خواهد شد تا برای OGS امسال اقدام کنی.

الان هم صبح پنج شنبه هست و من آب پرتغال گرفتم و تو که به سلامتی یک هفته آنتی بیوتیک خوردنت تمام شده باید کارهایت را بکنی برای رفتن سر کار. من هم همراه تو از خانه بیرون خواهم آمد چون قراره بانا بیاد و پشت شیشه ها را یک ماده ی شیمیایی بزنه که میگه برای زمستان لازمه و البته بوی تندی داره و احتمالا من را اذیت می کنه. از آنجا به کتابخانه خواهم رفت و باید دوباره کمی برنامه هایم را پس و پیش کنم. اشر دیروز بهم ایمیل زد که بیا تا راجع به تزت صحبت کنیم و می خواهم کمی دستم پر باشه موقع ملاقات.

آلمانی را هنوز شروع نکرده ام اما امروز وقتشه. تو هم که قراره امشب بوک چپتر را برای دانشگاه نیویورک به سلامتی بفرستی برود که امیدوارم آغاز مهمی برای چاپ و پابلیکیشن های هر دو و خصوصا من- چون تو که پیشاپیش اوضاعت در این مورد خوبه- باشه. فردا روز تدریس هست و شنبه هم قراره بلاخره بریم AGO دیدن کارهای فریدا که از مدتها برنامه اش را داشتیم و این آخرین ویکند نمایشگاه هست.
 

هیچ نظری موجود نیست: