۱۳۹۰ تیر ۱۳, دوشنبه

زندگیمون عوض شد


صبح دیر بیدار شدیم- مهم نیست.
دیشب هم دیر خوابیدیم و برنامه هایمان را با تاخیر آغاز کردیم- این هم مهم نیست.
ساعت از صلات ظهر که گذشته هیچ بعد از ظهر هم داره به نفس میفته و هنوز یک سطر درس نخواندم- اما مهم نیست.
تو هم داری کارهای نهار را بجای درس خواندن انجام می دهی- باز هم مهم نیست.

مهم آن چیزی است که رسیده: خبر خوش. خبری که مدتهاست منتظرش هستیم. به تو گفتم که امروز هیچ چیز برایم مهم نیست چون امروز روز جشن واقعی است.

پاکت "آفر" و پذیرش تو از دانشگاه یورک برای دوره ی دکترای SPT رسید.

سلام همسر فرهیخته و صبور من. سلام به تو که بارها و سالها صبر کردی تا به آنچه که حقت بود بررسی. تازه این آغاز است. سلام به آغاز.

به قول تو شکل زندگیمون عوض شد. باید لذت ببریم و کار کنیم. باید دیگری شویم. ما می توانیم.

پ.ن. از بس این خبر خوشحال کننده بود که خبر رسیدن چک غیر منتظره از دانشگاه برای من که بجای 300 دلار 1750 دلار بود به اتفاق حاشیه ای امروز تبدیل شد. پولی که نه تنها منتظرش نبودیم اما خیلی خیلی در پرداخت بدهی ها و روی روال افتادن زندگی زیبا و عاشقانه ی ما موثر خواهد بود.
تازه به این مبلغ اضافه کن 450 دلار پول تکس و مالیات امسال من که برخلاف حرف دفترداری که رفتیم تا کارمون و پرونده مون را درست کنه جای فرستادن چک تا آخر ماه همین اول ماه به حسابم ریخته بودند.

خب! اوضاع مالی خدا را شکر خیلی بهتر و مناسب شده. پول OSAP که بیاد قراره برای مامان ها پول بفرستیم. حالا هم که اوضاع خودمون خوبه. خدا را هزاران مرتبه شکر. داستان مالی و رسیدن چک خیلی عالی بود. اما قبولی و پذیرش رسمی تو همه چیز را تحت الشعاع قرار داد و باید هم همینطور میشد.

دوستت دارم یگانه ی من. خانم دکتر من.


هیچ نظری موجود نیست: