۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

در ساعت 5 صبح


سه شنبه 26 جولای ساعت 5 صبح است و بعد از اینکه کمتر از چهار ساعت به زور خوابیده ام ضمن بد خواب و بیدار کردن چند باره ی تو از تخت بلند شدم و حالا کمی در حال اینترنت بازی و دیدن سایتهای کتاب و ناشران در ایران هستم. با اینکه بازار کتاب و اجازه ی نشر و البته اقبال عمومی به کتاب روز به روز در ایران وضعیت اسفبارتری به خود می گیرد اما هر از گاهی چاپ بعضی کتابها تکانی به حوزه ی اندیشه و کتابهای فلسفی می دهد. باید باز هم مزاحم مامانت بشم و بخواهم یکی دو تا از این کتابهای تازه را که مطمئنم ترجمه ای دقیق از زبان اصلی غیر انگلیسی دارد را برایم بفرستد.

خلاصه که با این بد خوابی تکلیف درس خواندن و "فعال" شدن امروز ما هم معلوم شد. خودم کم تنبلی می کنم و بهانه برای درس نخواندن برای خودم می تراشم حالا این داستان بهانه ای برای فرار از درست درس خواندن امروز خواهد شد: خستگی و بی خوابی.

هیچ نظری موجود نیست: