۱۳۹۳ فروردین ۲۶, سه‌شنبه

برف، فرانک و کیمیا

با اینکه نیمه ی آوریل هست و ۲۶ فروردین اما زمستان امسال هنوز قصد رفتن نکرده و جای خود را به بهار نداده. صبح که بیدار شدیم برف همه جا را گرفته بود و الان هم که تو داری شیک صبح و سالاد ظهر را درست می کنی تا با هم به سلامتی از در بریم بیرون و بعد از اینکه من تو را به شرکت برسانم به کرما بروم تا برگه ها را تصحیح کنم هنوز داره برف شدیدی می بارد.

دیروز با اینکه هر دو خسته بودیم هم از مهمانداری تا آخر شب یکشنبه - فرانک و کیمیا ساعت ۱۲ شب یکشنبه با تاکسی که تو گرفتی رفتند- اما باید صبح زود می رفتیم دنبال کارهامون. البته من کار بخصوصی نکردم جز اینکه دو ساعتی بعد از اینکه تو را جلوی ساختمان تلاس پیاده کردم رفتم کرمای دانفورد و از آنجایی که پول پارکینگ بیشتر از دو ساعت نداشتم و کردیتم تنها ۴ دلار امکان پرداخت داشت- تمام روزش می شود ۷ دلار و برای این مبلغ کردیتم *دیکلاین* می کرد- دو ساعت نشستم و بعد برگشتم خانه و با اینکه کمرم کمی درد می کرد اما باید خانه را جارو و تی میزدم. خلاصه تو هم که خسته از سر کار برگشتی از آنجایی که پایت درد می کرد بابت دو روز تمام پیاده روی- شنبه نایاگرا و یکشنبه که تمام روز مهمانها را برده بودی چند تا فروشگاه و مال بزرگ و کاستکو برای خریدهاشون- ورزش نرفتیم و نشستیم به دیدن یک فیلم جدید به اسم August: Osage County با بازی مریل استریپ و جولیا رابرتز که بد نبود.

خلاصه که یکشنبه هم مثل روز قبلش تمام مدت تا آخر شب درگیر مهمانداری بودیم  و خدا را شکر همه چیز خوب پیش رفت اما هیچی نداریم. تو ۲۰ دلار از *پتی کش* گرفته ای برای این چند روز تا جمعه که حقوقت میرسه.

هر چند خبر اول امروز این برف است که سر باز ایستادن ندارد.

هیچ نظری موجود نیست: