۱۳۹۱ بهمن ۲۹, یکشنبه

La Clemenza di Tito


یکشنبه ی آرام و غروب زیبای آفتاب در آسمان باز و هوای نزدیک به بیست درجه زیر صفر را پشت سر می گذاریم. داری با خاله فرح حرف میزنی و قبلش هم با تهران حرف زدیم. قرار بود بریم اسکی اما دیروز تصمیم گرفتیم که این پول را فعلا هزینه نکنیم و کمی دست به عصا راه بریم تا زمانی دیگه. اما خودمان دوتایی خیلی خوشحال و خوش تا اینجا زمان را در کنار هم گذرانده ایم.

دیروز صبح تو رفتی یک جلسه رانندگی را تمرین کنی تا عصر چهارشنبه که به سلامتی باید بری برای امتحان گواهینامه. من هم رفتم کرما و کمی بینامین خواندم تا تو آمدی و با کمی خریدی که کردیم رفتیم خانه. نهار خوردیم و عصر بود که با بلیطهایی که بانا و ریک برامون به عنوان کادو گرفته بودند رفتیم سالن اپرای چهارفصل تورنتو تا اجرای را La Clemenza di Tito ببینیم. اپرای خوبی بود اما کمی جا و ردیفی که داشتیم نامیزان بود. به هر حال از طبقه ی پنج و از گوشه ای که صندلی ها ردیف طولی هستند و نه عرضی کمی سخت شده بود اما در مجموع تجربه ی جالبی بود خصوصا اینکه کارگردان کمی تغییرات مدرن در کار موزارت وارد کرده بود از جمله تغییر جنسیت سربازها و نقش اول که جالبش کرده بود. بعد از اپرا با اینکه قرار بود بریم بار و دوتایی با هم بشینیم از شدت برف تصمیم گرفتیم برگردیم خانه و فیلمی ببینیم و شامی با هم بخوریم. فیلم Down By Law از جارموش را دیدیم که خوشمان آمد. خلاصه که شب خوبی داشتیم.

امروز هم به پیشنهاد تو با اینکه خیلی سرد بود برای قهوه و صبحانه رفتیم کافه بالزاک و نشستیم و گپ زدیم و بعد هم رفتیم فروشگاهی که تو مدتی بود می خواستی ببینی به اسم Whole Food که کمی میوه و قارچ و نان بگیریم. خلاصه که تا برگشتیم و نهار خوردیم با تلفن مشغول شده ایم تا الان که دیگه هوا تاریک شده.

تو می خواهی بری ورزش و من هم بنا به خواسته ی مامانت باید یکی دو صفحه ای درباره ی روزنامه و مجله به انگلیسی برایش بنویسم. شاید فیلمی دیدیم و البته قراره که اگر حوصله کردیم با هم پیتزا درست کنیم. فردا هم آخرین روز تعطیلی این لانگ ویکند هست که خانه خواهیم بود و دوتایی خوش می گذرانیم و با اینکه درسی نخواندیم اما انرژی میسازیم و ذخیره می کنیم برای یک هفته و ادامه ی رویایی.

هیچ نظری موجود نیست: