۱۳۹۱ بهمن ۲۳, دوشنبه

بونس


زنگ زدی که داری میرسی به ایستگاه قطار و داری میای خانه. یک روز کاری و مفید برای تو و یک روزتمام به بطالت برای من. قرار بود بنیامین را شروع کنم که به دیدن چند برنامه ی اینترنتی گذراندم و کمی راه رفتن. با اینکه روحیه و انرژی خوبی هم داشتم اما نمره ی کاریم برای امروز صفر بود.

از طرف دیگه البته خبر عالی امروز را تو بهم دادی وقتی که پیش از ظهر زنگ زدی و گفتی که لیز بابت پایان دوره ی سه ماهه ی کاری تو در انجا که از فردا تبدیل به دوره ی رسمی میشه- و احتمالا بابت حرفهایی که بهش زده بودی از حجم زیاد کار- برایت در خواست پاداش داده و خلاصه ۲۵۰۰ دلار به عنوان *بونس* به سلامتی بهت میدهند. بهترین خبر برای تو و من که کمی برای سفرت به ایران و هزینه های پیش رو نگران بودیم. خلاصه که بونس به معنی واقعی کلمه.

داری میای خانه و قراره با هم بریم کمی ورزش کنیم و کمی خوش بگذرانیم و از فردا قدر موقعیت بدانم.
 

هیچ نظری موجود نیست: