۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه

چند فیلم خوب


یکشنبه عصر هست آفتاب و کلی برف روی زمین اما هوا با اینکه صفر درجه هست آنقدر عالی است که از وقتی که از برانچ برگشته ایم پنجره را باز کرده ایم و داریم از هوا لذت می بریم. بیشتر از هوا از این ویکند که تا اینجا عالی بود و بی نظیر داریم لذت می بریم.

از جمعه شب شروع می کنم که دو تایی با هم نشستیم شرابی نوشیدیم و فیلم آنا کارنینا را دیدیم. شنبه تا ساعت ۹ در تخت با هم گفتیم و خندیدیم و بعد به پیشنهاد تو رفتیم کرما قهوه ای نوشیدیم و از فروشگاه بی برای مامانت دو تا لاک خریدی تا سوغاتی ببری. برای نهار برگشتیم خانه و تو ماهی تازه ای که روز گذشته از مارکت خریده بودی درست کردی که خیلی خوب شده بود. بعد از نهار قرار بود بریم سینما با تهران تلفنی حرف زدیم و رفتیم سینمای سیلور سیتی سر اگلینتن. دو تا فیلم دیدیم که هر دو برای یک عصر روز تعطیل بد نبود. اول Side Effects را دیدیم از سودربرگ که بد نبود و بعدش هم جانگوی آزاد شده از تارانتینو که بیشتر دوست داشتیم. تا برگشتیم خانه شده بود حدود ۱۰ شب.

امروز صبح هم رفتیم اینسومنیا برای صبحانه و بعد هم رفتیم فروشگاهی که تو مدتی بود می خواستی بری و ازش ویتامین و قرص ماهی بگیری. با اینکه نسبتا گران شد اما امیدواریم که خصوصا بابت خستگی مفرط تو موثر واقع بشه.

الان داری با خاله فریبا اسکایپ می کنی که خدا را شکر حالش خوبه قبلش هم داشتی با ریتا حرف میزدی که از گرانی های تهران می گفت و تو حسابی جا خورده بودی.

اما از درس و نوشتن مقاله ی بنیامین هیچ خبری نبود و نیست. ولی هیچگونه ناراحتی ندارم چون می خواستم این ویکند را با تو به آرامی و خوشی بگذرانم که تا اینجا همینطور هم بود و قراره امشب هم یک فیلم مستند با هم ببینم و دوتایی با هم کیکی درست کنیم و خوش بگذرانیم تا فردا که اول هفته هست و شروع یک زندگی تازه به امید خدا. تصمیم گرفتم کمی خودم آلمانی بخوانم و از ترم آینده دوباره به گوته بروم و این ترم را که درست دنبال نکردم درستش کنم.

تو هم که به سلامتی قراره این هفته قرارداد دایمی ببندی و البته دنبال کار برای خودت باشی. درستش میشه و درستش می کنیم. روحیه و تغذیه و ورزش و درس و زبان و عشق و حال... بعله!
 

هیچ نظری موجود نیست: