۱۳۹۱ خرداد ۲۸, یکشنبه

مقاله ی اشتباه


دیروز بعد از اینکه رسیدم کافه و ریک آمد و برای نهار مهمانش کردم خواستم راجع به مقاله اش شروع به صحبت کنم که چشمش به تیتر مقاله اش خورد و گفت این مقاله را بهت دادم؟ اشتباه شده مقاله ی دیگری را باید بهت می دادم. خلاصه بعد از اینکه دو روز تمام وقتم را گذاشتم- جمعه برای خواندنش و تمام دیروز بعد از ظهر برای صحبت کردن درباره اش- آقا گفت که مقاله ی دیگری در کاره و خلاصه حالا باید قبل از رفتنمون به پاریس ظرف یکی دو روز آینده بخوانمش و چهارشنبه هم دوباره بشینیم و نظرم را بهش بگم. خلاصه که عجب داستانی شده. درس که نمی خواندم وقتی هم آمدم شروع کنم اینطوری شد.


تو هم تمام روز را درگیر کارهای آیدا بودی و بعد از اینکه من عصر از کافه رفتم سلمانی و برگشتم خانه تو با آیدا و نسیم در یورک ویل بودید و خلاصه من هم آمدم آنجا تا مازیار هم بیاد و عصر و شب با هم باشیم. دیشب یک فیلم هالیودی دو زاری دیدیم و طبق معمول این چند وقت شب هم دوباره نامناسب خوابیدم.

امروز اما که تقریبا تمام روز را خانه بودیم جز پیش از ظهر که با هم رفتیم فروشگاه بی تا تو برای بابات تی شرتی بگیری و برای من هم ادکلن که دیگه تمام شده بود کار بخصوصی نکردم جز وقت تلف کردن و در خانه چرخیدن. غروب تو که داشتی کارهای تمیز کاری خانه را می کردی رفتم کمی پیاده روی و فیلم Memnto از کریستوفر نولان را که ندیده بودیم گرفتم و شب با هم دیدیم و حالا هم ساعت ۱۲ هست و وقت خواب.

این از ویکند کاملا مردود شده ی من و تا اندازه ای هم تو.
 

هیچ نظری موجود نیست: