۱۳۹۱ فروردین ۱۶, چهارشنبه

تصحیح برگه ها



شب هست و داریم برای خواب آماده میشیم. امروز بعد از اینکه تو صبحانه خوردی با هم رفتیم کرما تا من هم قهوه بگیرم و شروع کنم به تصحیح برگه های دانشجویانم. تو هم که لپ تابت را آوردی تا به کارهای برندا برسی.


بعد از یکی دو ساعتی که آنجا بودیم تو رفتی خانه و من هم پیاده رفتم تا بی ام وی و بعد برگشتم خانه. از وقتی که آمدم و با هم نهار دیر هنگام خوردیم تا تقریبا همین الان که ساعت ۱۱ شب هست داشتم برگه تصحیح می کردم و هنوز هم تمام نشده. تو هم کارهایت نیمه کاره مانده و فردا هم که کلی کار و برنامه داریم و نمی دانیم کی به کارهایمان می رسیم.


تمام امروز را به قول تو down بودم و اغلب سر درد و سرگیجه داشتم که بیشتر بخاطر فشارهای دو روز گذشته بود که مثل احمقها به خودمان آوردیم.


البته یک کار مفید هم امروز کردم که شروع و استارت ورزش کردن بود. هر چند که بعدش با خوردن آبجو فکر کنم بیشتر ضرر به خودم زدم. تو هم بعد از ورزش سالادی خوردی و دوباره نشستی پای لپ تاب تا کارهای RA را ادامه دهی.


فردا صبح می خواهیم به سلامتی بریم ماشینی که کرایه کرده ایم را تحویل بگیریم و تمام روز را به خرید برای آمدن مامانم و البته خرید از آی کیا و کاستکو خواهیم گذراند. باید خانه را هم ظرف فردا و پس فردا که Good Friday هست مرتب و تمیز کنیم.

هیچ نظری موجود نیست: