۱۳۹۱ فروردین ۲۶, شنبه

700



صبح شنبه هست و فعلا فقط من بیدار شده ام. دیشب که شب نسبتا خوبی با بانا و ریک در شهرزاد بود تا برگردیم خانه و بخوابیم شده بود 2 صبح. در شهرزاد البته از آنجایی که حرف از زمان جنگ ایران و عراق شد و بانا که هیچ ایده ای از این موضوع نداشت و می خواست بیشتر بداند که حال روز ما و مردم چطور بوده آنقدر پرسید و سؤال کرد که کمی حال بخصوص مامان گرفته شد از یادآوری شبها و ایام بمب باران. اما به هر حال خوب بود. بعد از شام آنها گفتند که می خواهند پیاده بروند و ما هم با ماشین رفتیم کمی آن دور و بر را به مامان نشان دادیم و برگشتیم.


تمام شب من دل درد و دل پیچه داشتم. تازه شام کامل هم نخورده بودم و با تو و مامان "شر" کرده بودم. خلاصه که از بس این ایام غذای بیرون خورده ایم فکر کنم معده ام ناراحت و حساس شده و همان رستوارن پشت رستوارن داره کار دست دل و جیبم میده. اما از آنجایی که بعد از یک هفته مشکل وایرلس بودن اینترنت خانه با خرید یک "راوتر" دیگه حل شد برای مامان کمی از آهنگ های جوانان ایرانی تازه شناخته شده در خارج از ایران و البته تا حدی ناشناخته در لس آنجلس مثل کیوسک و نامجو و شاهین نجفی و یکی دو نفر دیگه را گذاشتم که خیلی لذت برد و فکر کنم حالش بهتر شده بود موقع خواب.

از آنجایی که تو هم دیروز با بابات حرف زده بودی و من هم نزدیک به دو هفته هست که حرف نزده ام و دلمون برای همدیگر تنگ شده گفتی که بابات داره برای یک هفته میره مشهد. گفتم چطور اینقدر طولانی که گفتی دادگاه داره. خیلی نگران سلامتیش هستی و حق هم داری. خلاصه که تمام دیشب خواب بابات را دیدم که با هم و جهانگیر دور هم بودیم و مامانت دانشگاه بود و اون هم فکرش خیلی درگیر گرفتاریهایش بود اما ما سه نفر داشتیم برای روحیه دادن به او خنده و شوخی می کردیم. تو جایی در خواب برای گرفتاری های بابات در حالی که داشتی برای من توضیح میدادی گریه می کردی و این را به فال نیک می گیرم. امیدوارم به قول تو در درجه ی اول سلامتی و روحیه اش آسیب نبینه و البته در آن بی دادگاهها هم آبرو و حیثیتش جریجه دار نشه.

امروز چون ماشین داریم بیرون خواهیم رفت اما هوا ابری است و اینکه کجا بریم هنوز مشخص نیست. فردا هم که به سلامتی به "نایاگرا" خواهیم رفت برای یک شب.

در ضمن یک خسته نباشید و آفرین هم به خودمان باید بگم که این یادداشت ما را به مرز 700 پست در این بلاگ رساند. به امید روزی که با هم دهها برابر این رقم را خلق کرده باشیم و دوباره بخوانیم.
 

هیچ نظری موجود نیست: