۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

گرفتن OGS درست در سالگرد بمباردیر!

عجب روزی شد این اول ماه می!

ساعت ۹ شب هست و چند دقیقه ی پیش در حالیکه تازه از ورزش برگشته بودیم بالا و شام خوردیم نگاهی به ایمیل هایت انداختی و با خنده گفتی OGS گرفتی! گفتم چی؟

و دیگر روی پا بند نبودم و نیستم. از خوشحالی اول کاملا انرژی خالی کردم و حالا هم کمی سردرد گرفته ام اما اشک شوق در چشمانم حلقه زده و چنان انرژی گرفته ام که اگر دیر وقت نبود و فردا روز کاری الان اینجا نبودم.

OGS گرفتی! باورم نمی شود. باورمان نمی شود. خیلی خیلی خوشحالم. اسکالرشیپ ایالات را در حالی گرفتی که کمتر کسی جز من این شانس را باور داشت. برای همین بود که با تمام قوا نشستم و بعد از مقالات درس مکتب فرانکفورت برایت مقاله ی دموکراسی رادیکال را نوشتم و آنقدر اصرار کردم تا پروپوزال نوشتی و بعد از یکی دو بار ویرایش به حدی رسید که بهت گفتم این یکی شانس دارد. اگر امسال هم نشد پایه ای می شود برای سال بعد. برای OGS و شرک سال بعد.

با اینکه تو دایم داری میگی که در واقع این اسکالرشیپ را هم من گرفته ام و با اینکه به خودم بابت این OGS خیلی کردیت می دهم اما اینها تماما نتیجه ی تلاش و زحمتهای بی وقفه ی تو چه در زندگی و برای زندگی مان و چه حتی برای همین اسکالرشیپ هست. جدا از گرفتن سه فوق لیسانس. بلد بودن دو زبان خارجی و خصوصا چاپ چندین مقاله و در مجلات علمی و کتابهای دانشگاهی این نتیجه ی سالها تلاش تو و ما برای زندگی مان هست.

وقتی می گفتی که در رزومه ات چیزی جز جایزه ی لیسانس ات در ایران در قسمت جایزه ها برای نوشتن نداری می دانستم که اگر بجای کار تمام وقت خارج از دانشگاه که ناگزیر است تمام وقت روی درس و پروژه ات متمرکز میشدی حتما اسکالرشیپ گرفته بودی.

عزیز من!‌ ممنونتم. دایم داری میگی که این OGS را تو برای من گرفته ای. چه فرقی می کند. جدا از درآمدش که برای یک سال ۱۵ هزارتا خواهد بود و مطمئنا جدا از زندگی خودمان به کمک خانواده هایمان هم خواهد آمد این OGS برای من مزه ی دیگری دارد. به تو گفتم که این خبر درست در روزی که سال گذشته در همین روز (اول ماه می روز جهانی کارگر) خبر بمباردیر خودم را گرفتم به من بابت تلاشی که برای بدست آمدن این اسکالرشیپ کردم نشان داد که یک سال گذشته تماما با بطالت از دستم نرفته.

OGS تو معنی تازه ای به یک سالی داد از چنین روزی سال پیش شروع شد و قرار بود که با گرفتن بمباردیر آدم دیگری شوم و همه ی وقتم را به بطالت گذراندم جز نوشتن چند مقاله برای درسهای تو و کمک به طرح ریزی و اپلای برای OGS.

خدایا شکرت که اینگونه در چنین روزی درست همزمان با سالگرد اسکالرشیپ من دوباره به ما فرصت دادی و زندگیمان را رنگ زیباتری بخشیدی.

دوستت دارم همسر یگانه ی من. و خوشحالم و از اینکه با هم این موفیقت را به دست آورده ایم عمیقا دلشاد.

 

هیچ نظری موجود نیست: