۱۳۹۲ بهمن ۹, چهارشنبه

آف سایت


باید صبح زود میرفتی سر کار چون از امروز به سلامتی نشست آف سایت برگزار میشه و این چند روز حسابی درگیر مقدمات کار بودی مثل دیروز که با جنیفر رفته بودی کاستکو و دیشب که سالاد درست کردی و گفتی اینطوری هم صرفه جویی میشه و هم تو کمی هزینه زایی می کنی.

خلاصه که صبح زود من را به کرمای نزدیک خانه رساندی و رفتی. الان هم که ساعت ۸ و چند دقیقه هست گفتم پست امروز و دیروز را بنویسم و بعد بروم ربارتس سر کار و درس.

دیروز هم صبح من را همینجا رساندی و رفتی سر کار و من هم بعد از یک ساعت رفتم دانشگاه تورنتو تا سر قرار با بچه های HM بروم. ملاقات کوتاهی بود و اصل داستان از شنبه شروع میشود که چکیده مقالات را باید بخوانیم و انتخاب کنیم. بعد از ملاقات هم رفتم ربارتس و تا حدود ساعت ۴ آنجا بودم و نسبت به یکی دو روز قبل بهتر درس خواندم و کمی در نوشتن مقاله جلو رفتم. اما هنوز سرعت و دقت کافی برای اینکه کار را اساسی جلو ببرم خیلی ناچیزه و تا موتور فکری و جریان ذهنی ام راه بیفته زمان خواهد برد خصوصا اینکه دارم بعد از یکسال کمی درس می خوانم و خیلی از فضای خوانش و نوشتن منظم دور شده ام.

امروز صبح هم از بابک ایمیلی گرفتم که نوشته بود تازه از فوت مادربزرگ خبردار شده. نوشته بود که چقدر بهم علاقه داشتند و چقدر ناراحت شده اما بیش از آن من از این نکته ناراحت شدم که با وجود کلی خاطره مشترک بین خودش و همسرش و مادربزرگ طی چند سالی که با هم در یک شهر زندگی می کردند چنان از همه چیز و همه کس خودش را دور کرده- با برنامه ریزی و خواست همسرش- که حالا برای جبران خیلی چیزها دیگه زیادی دیره! به هر حال برایش کمی از اوضاع و احوال شیراز نوشتم و گفتم که چندتایی هم عکس خواهم فرستاد.

امروز و فردا باید کمر این مقاله را بشکنم تا بتوانم در هفته ی آینده تمامش کنم. البته بعدش به ویرایش تو و احتمالا کسی مثل مگان نیازه و بابت این کار هم وقتی نداریم. به هر حال تلاشم را می کنم و امیدوارم که بابت اقدام برای OGS تو همه چیز سر وقت برسه. هر چند که اصلا به نظم و قول های تری مالی اعتقادی ندارم.

خب! بهتره بلند شوم و برم کتابخانه. البته همین دو ایستگاه را باید با قطار بروم از آنجایی که هوا نزدیک به منفی ۲۰ درجه هست و گفته اند که آنچه که احساس میشه نزدیک به منفی ۳۵ درجه خواهد بود! زمستانی شد دیدنی. هر چند جای شکرش باقی است که آفتاب داریم.

تو هم که به سلامتی تازه رسیدی سر کار و کلی سرت شلوغه. امشب هم با اعضای گروه که از سراسر کشور آمده اند باید شام بروی بیرون و من هم که درست ۷ کیلو اضافه وزن نسبت به دو ماه پیش و دوره ی ورزش کردن منظمم پیدا کرده ام باید شروع کنم از امشب به ورزش. اگر درس همینطور که آرام اما منظم داره جلو میره همراه با ورزش بشه و کمی بعدتر هم بتوانم آلمانی را مجددا شروع کنم سال خوبی پیش رو خواهد بود. تو هم که علاوه بر کار باید ورزش و بعد پیانو و صد البته مطالعات درسی و متفرقه ات را دوباره آغاز کنی. خلاصه که ببینیم میشه این موتورها را در هوای منفی ۳۰ درجه بعد از ماهها خاموشی روشن و گرم کرد.

هیچ نظری موجود نیست: