۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

نور و ساز و سعادت و امید را آرزو می کنم: شاعرانه و انسانی زیستن را


به سلامتی تا یک ساعت دیگه یعنی هفت و بیست دقیقه عصر سال تحویل خواهد شد و سال و دهه ی جدید از راه خواهد رسید. جالب اینکه اولین دقیقه ی سال و دهه ی نو که حتما از جمله ی بهترین ها و مهمترین دهه های زندگی ما و آغازی بر بسیاری از پدیدههای نو و یگانه است دقیقه ی 21 است.

دیشب دو تایی با هم رفتیم خانه ی عدنان که یوگسلاو الاصل و البته بزرگ شده ی آمریکاست و پارتی گرفته بود و با آنا و سنتی که آمدند شدیم کلا 9 نفر. شب بدی نبود البته اکثرا از استادهای بی خود و بعضا بی سواد دانشگاه می نالیدند. یکی از مهمترین چیزها البته تجربه ی "شان" بود که برام با جزییات گفت که دیوید استاد با سواد و البته بسیار گرفتار و در واقع بد قولی هست و توصیه اش این بود که برای سوپروایزری روی اون هیچ حسابی نکنم. به هر حال با توجه به اینکه دوست داشتیم بریم و کمی با دیگران و تجربه هاشون آشنا بشیم شب خوبی بود. از دیشب قبل از خواب کمی کمر درد داشتم که امروز دیگه به اوج خودش رسیده و واقعا ب سختی راه میرم و جابجا میشم. البته جارو و طی را زدم اما تمام کارهای دیگه را تو کرده ای. از تمیز کردن حمام و دستشویی تا شست و شو و تمیزکاری های آشپزخانه و حالا هم که به سلامتی قراره سفره ی هفت سین را پهن کنی و کنیم.

بعدش هم که باید کلی تلفن بزنیم و البته قراره با مادر در خانه ی خاله آذر اسکایپ کنیم که امیدوارم بشه و خلاصه به فال نیک بگیریم. برای خرید شراب سفید و البته نشان دادن چشمم که کمی ملتهب شده رفتم بیرون و برای عید - با اینکه قرار نبوده چیزی برای هم بگیریم اما نمیشه که بلاخره من از تو بزرگترم- برای تو کتاب سال کانادا را گرفتم که می دانم منتظر اولین فرصت خواهی بود تا بخریش. The Birth House

خب! به قول این آهنگی که الان داره پخش میشه "وقتشه وقتشه وقت رفتن وقتشه" و وقت رفتن دهه ی زیبای هشتاد و آمدن دهه ی زیباتر نود هست. مهمترین آرزوی من در این دهه بخصوص سلامتی و خوشی و سعادت و آرامش و عمر با عزت و طولانی و پرثمر برای زندگی مون هست. برای زندگی عزیزان مون و برای زندگی همه. بخصوص رنج دیدگان.

با امید و هزاران آرزوی زیبا این دهه و روزهای طلایی را آغاز خواهیم کرد. برای ساختن و لذت بردن و لذت بخشیدن. از خدا می خواهم دوست بداریم و دوست داشته شویم. بهترین ها را بگوییم و بشنویم. امید را در دل داشته باشیم و امید به دل ها بنشانیم. آرزو می کنم موجب افتخار و سعادت برای خودمان اطرافیان و عزیزانمان و همه باشیم.

آرزو می کنم که شاعرانه زندگی کنیم و نور و شعله و نغمه ی ساز را همراه روح و روان مان داشته باشیم. آروز می کنم که شاهد بلندترین پرشها و به راه زدن های پر ثمر باشیم.
آرزو می کنم که دهه ها در کنار هم شاد و خوش و انسانی زندگی کنیم.

آرزو می کنم که انسان باشیم و انسان را رعایت کنیم.


هیچ نظری موجود نیست: