۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

آی وی وی


پنج شنبه صبح است و تو داری کارهایت را می کنی تا به شرکت بروی و من هم به فکر اینکه چگونه امروزم را تلف کنم. البته ساعت ۱ تا ۳ با بچه های کمیته ی برگزاری کنفرانس HM در دانشگاه رایرسون قرار داریم اما جز این کار برنامه ی درست و حسابی دیگری ندارم و قصدی برای درس خواندن هم که ...

دیروز عصر رفتیم AGO برای دیدن کارهای آی وی وی هنرمند چینی که بخاطر اعتراض هایش به دولت و حکومت چین سر و صدای بیشتری در غرب پیدا کرده و البته کارهایش خیلی هم ناب و یکه نبود. هر چند از اول هم من و تو خیلی انتظار بالایی نداشتیم اما به شدت نمایشگاه متوسطی بود و احتمالا اگر داستان دستگیری و تحت نظر بودنش در پکن پیش نیامده بود اساسا شانس برگزاری چنین نمایشگاهی را در این طرف دنیا و به این شکل نداشت. بعد از AGO با هم رفتیم یکی از بارهای اطراف که موزیک زنده ی جاز داشت و شامی خوردیم و به خانه برگشتیم.پیش از رفتن به آنجا با رسول تلفنی حرف زدم که بد نبود و بابت ثبت نام در کلاس زبان فرانسه اش هم طبق صحبت قبلی که داشتیم راجع به پولش با هم حرف زدیم. قرار شده که وقتی چک اول بمباردیر را گرفتم ۲ هزارتایی برای او بفرستم. مامانم و داریوش و ایران هم در همان چک اول هستند و بعید می دانم بتوانم پولی برای کتابهایم و یا آلمان رفتن تابستان بعدی کنار بگذارم. اما در این مقطع آنها مهمترند.

امروز هم که یک روز آفتابی و زیباست و روزی جدید برای انجام کارهای نکرده و اتمام کارهای نیمه تمام و ...


هیچ نظری موجود نیست: