۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

پانصدمین روز، پانصدمین کار


این پانصدومین پست و یادداشت روزها و کارهاست. پانصد! عجب عدد عجیبی.

اینجا را ساختم و این راه را رفته ام تنها برای تو. برای تو یگانه ی جاودان من. برای تو که هر چه کنم در برابر تمامی خلوص و زیبایی ات هیچ است و کوچک. برای تو که نور دل و گرمای روح و درخت جان و معنای زندگی من هستی. به امید پنچ هزارمین. به امید پنجاه هزارمین یادداشت. با عشق با یگانگی و زیبایی. با رفتن در مسیرهای جنگلی. با امید به یافتن نشانه ها در راه، با ایمان به انسانی زیستن و عاشقانه رفتن مان.

تو همه چیز و هر چیز و تمام وجود منی. تو هر آنچه که از من هست را پر کرده ای، هر آنچه که می توانست باشد و می تواند شود تنها با تو هست و می شود. من با تو می گردم به دور چرخ هستی که تو یگانه چرخ زندگی من هستی.

سلام جاودانه من.
دردانه و یکتای من.
سلام.
به امید دهزارمین پست و یادداشت از این زندگی عاشقانه که روزی با هم همه را دوباره بخوانیم.
آ

هیچ نظری موجود نیست: