۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

پست جابجا شده به اسم "چت"


با اینکه این دو روز گذشته در دانشگاه بودم و کمی درس خواندم و کمی هم اینترنت چرخی دلیل اینکه نیامد اینجا چیزی بنویسم این بود که بیشتر از هر چیز هر دومون از رفتار و بی حوصله بودن مامانت جا خورده ایم و هم من بخصوص نگران سلامتی تو شده ام و فکرم درگیر این داستانه. تو جواب آزمایش خونت را گرفتی و آهن بدنت کم شده. البته خدار را شکر دکتر گفت که باید با سبزیجات و لبنیات جبران کنی و احتیاج به خوردن قرص جداگانه نداری. اما به هر حال من را نگران کرده چون تو به خودت نمی رسی.

مامانت هم خیلی بی حوصله و گوشه گیر شده. به زور از خانه بیرون میره و هیچ کاری نمی کنه. البته آن طور که می خواد هم پول تو دستش نداره. و گرنه هر روز به "شاپینگ" و "ویندو واچینگ" بود. به هر حال این روزها دایما تو خونه پای تلویزیونه و اینترنت. من هم از امروز تصمیم گرفته ام کمی شروع به درس خواندن کنم.

فردا هم قراره به دیدن پروفسوری بروم که از شاگردان هابرماس هست و تازه از نیویورک و کنفرانس با هابرماس برگشته. قراره بریم با هم قهوه ای بخوریم و گپی بزنیم. واسطه ی آشناییمون هم دختری ایرانی به اسم "مه گل" شده که در کنفرانسی در دانشگاه خودمون دیدمش. لنی استادش بوده و داره در حوزه ی فلسفه ی ذهن کار می کنه.

امروز برنامه ی کنفرانس دانشگاه نیوساوت ویلز برامون آمد. اولش تو روز پنج شنبه بودی و من جمعه که روز فارغ التحصیلی توئه. خلاصه ایمیل زدیم و برنامه را تغییر دادیم. البته به مقاله ی مارک نمی رسم اما در عوضش با یک دختر ایرانی دیگه که قراره اون هم مقاله ای ارائه بده آشنا میشیم که گویا فیلمساز و شاعره. اسم کنفرانسش "بحران" هست و مقالات ما هم در پنل سیاسی جا داره.

مثل اینکه این کنفرانس "آپ سا" که تو همین هفته رفتیم خیلی کنفرانس مهمیه. هر کسی بهمون رسید تبریک گفت که مقالاتمون پذیرفته شده بود. البته از تعداد استادان و شرکت کنندگان دانشگاههای خارجیش میشد حدس زد اما برای خودشون خیلی اهمیت داره.

قبل از اینکه این نوشته را تا فردا تمام کنم. دوست داشتم این نکته را هم یاد آوری کنم که من و تو هر روز دقایقی را هم با هم از طریق "جی میل" چت می کنیم. بعضی اوقات برای هماهنگی و بعضی اوقات فقط احوالپرسی. این نمونه ی آخر را کپی کردم که اینجا بذارم برای بعدها و یادآوری این روزهای خوش. به امید زیستن در همین سرخوشی و طرب با هم تا به ابد.

me: ن هستی؟ ن جونم

فقط خواستم بهت بگم بدونی چقدر با تو خوشبختم

من خیلی به تو مدیونم

و می دونم که هرچز نمی توانم جبران کنم

n: بس کن عشق من

me: اما بدون که می دونم

خیلی خیلی دوستت دارم

بیا زودتر بریم تو دل هم

بیا

بریم

n: آ خیلی ناراحتم

me: با هم عشق بازی کنیم

n: احساس می کنم ناخواسته تو رو ناراحت می کنم

me: نرد مهر بورزیم و تا سحرگه عاشقانه بخندیم

n: من عاشق توام

me: تو اصلا من رو ناراحت نکردی

n: من برات می میرم

me: چی داری میگی

دیونه نشو

عشقم

عزیزم

یذار برات بمیرم

بذار فدات شم

تپل من

عزیز من

بهترین

نازترین

مهربون ترین

n: بس کن منم که برات می میرم

me: خیلی می خوامت

خیلی دلم برات تنگ شد

بیا بریم تو دل هم

دلم پاهات رو می خواد

دستتات

لبات

من عاشقترینم

خودت رو از من دریغ نکن

مگه دهنم بو میده

آره؟

n: بس کن لعنتی

me: بو گندو ام؟

n: تو گل یاس تپل منی

me: از این یاس شاشو ها

حتما

من که هر روز حموم میرم

دوستت هم دارم

میای بریم تو دل هم

ن می خوام ازت خواستگاری کنم

دوباره

صد باره

باید یادم باشه که چه گوهری را دارم

چه جواهری را

می خوامت

می دونی؟

بدون که خیلی مدیونتم

عاشقانه برات فدام

تپل من

کار داری جوابم رو نمی دی؟

یا حوصلم را نداری؟

مزاحمم؟

n: آ من

عزیزترینم

من برات هلاکم

me: جون؟

n: تو بهترینی

me: من برات هلاکم

n: تو بی نظیری

me: تو بهترینی

n: همه حسرت چنین دوست و همراهی رو دارن

عشق من

me: باید قدر زندگیمون رو خیلی بیشتر بدونیم

n: آره عشق من

آره همه کس من

ما همه چیز داریم

me: بیا باز هم عاشقانه از عشق برای هم یاد آوری کنیم

n: هی میگیم ولی من بازم قدر نمی دونم

آره

موافقم

me: ببین حرف من و تو نیست

n: این لحظه های با تو بودن سرودنیست

me: اینقدر هم به خودت فشار الکی نیار

تو مدتیه خسته شدی

کار و کار و تز و مهمانداری

داستانهای ایران

کارهای عقب افتاده

نگرانی برای تز من

اینها از هر کسی باشه انرژی میگیره

نگران نباش

n: نه آ به نظرم خستگی درسته ولی کلا قدرناشناس شدم

me: بعد هم من داشتم یک قسمت از خاطرات همینگوی را می خواندم پیش خودم گفتم ببین من چقدر خوشبختم

نه این حرفها رو نزن

n: هر کس همسری مثل تو داشته باشه باید خیلی شاداب باشه

me: هر دو هستیم و باید شادابتر هم بشیم

n: من خیلی خوشحالم

me: با برنامه و نظم و خوشبینی

با دیدن امکانت و استفاده ازشون

دوستت دارم

n: از امروز هم تصمیم گرفتم هی بخندم و از زندگی لذت ببرم

me: آره

n: کی می دونه عمر آدم چقدره

me: باید

بس کن این حرفها را نزن

n: باید لذت برد

me: منو عصبی می کنه

باید قدر لحظه و روز را دانست

دوستت دارم

عاشقانه

n: نه منظور بدی ندارم ولی میگم آدم باید قدر لحظاتشو بدونه

me: آره

مواظب خودت باش بهترینم

دوستت دارم

میمیرم برات

همه ی زندگی و نور وجود و گرمای قلبم

تو شیرین منی

n: آ عشق ورزیدن لازمترین چیزه برای من و تو که هر روز عاشقتریم

me: تو دلیل حیاتمی

آره

n: آخ فدات شم من

me: واسه ی همینه که باید خوش و خرم و طربناک

عاشقانه بهم عشق بورزیم

عاشقانه جلو بریم

عاشقانه و شاعرانه زندگی کنیم

n: آره دقیقا

بازم برام شعر بخون

بیا بازم هی غش خنده بزنیم

me: زیستن چون شعر هر جند کوتاه اما پر معنا و جاودان

فقط با عشق می توان

n: آره عشق من

me: دوستت دارم

n: آره یکتای من

me: برو گلم

برو به کارت برس

n: دوستت دارم نفس من

me: یکتا و یگانه ی من

مواظب خودت باش

n: ببین اصلا حالم عوض شد

جون گرفتم انگار

me: می دونم خودم هم همینطور

n: وای که چقدر من به تو وابسته ام

me: یادت نره هر لحظه امکان تازه ای برای شروع و آعاز تازه ای هست

n: به نگاهت به عشقت به صدات به دستات به همه وجودت

me: من هم من هم

n: آره قربونت برم من

me: قربونت من برم

n: روز پرباری داشته باشی نفس من

me: دوست داشتنی ترین موجود عالم

n: دوستت دارم و بهت می بالم

me: من هم

تا بعد

n: تویی بهترین عالم

me: لاو

n: بوس فراوون

لاو

me: لاو و لوو

n: عاشقتم

me: می تو

me: بای

me: تا بعد

n: سی یو عشقم

Sent at 2:19 PM on Thursday


هیچ نظری موجود نیست: