۱۳۹۲ مهر ۲۰, شنبه

Telus & Telos


این چند روز گذشته با اینکه روزهای خیلی خوب و مهمی بودند اما تنبلی من و به تعویق انداختن آمدن به اینجا باعث شد که چند روز گذشته را الان که شنبه صبح هست و داریم کارهامون را می کنیم تا به سلامتی برای اولین بار با جمعی از بچه ها برای دو روز به کاتج برویم یکجا و حالا بنویسم تا دوشنبه شب که برگشتیم و از آنجا داستان را ادامه دهم.

مهمترین خبر و اتفاق بعد از دیداری که با سندی برای شام چهارشنبه شب داشتی بود که معلوم شد به سلامتی کار در تلاس را از بین دهها متقاضی واجد شرایط گرفته ای. شب که برگشتی خانه بهم از جزییات ملاقات و حرفهایتان گفتی و معلوم بود هم تو و هم اون از این انتخاب راضی و خوشحال هستید. خدا را شکر می کنم که بعد از یک دوره ی بسیار سخت و طاقت فرسا در کپریت که تنها باید با تام کار می کردی- داستانی که الان جنیفر داره و هر روز دهها تکست برای تو میزنه تا علاوه بر اینکه ببینه باید چه کار کنه غرولند هم از رفتار عصبی مشتی بکنه- رزومه ای برای خودت ساختی که نتیجه اش این شده. البته هنوز پکیج پیشنهادی را بطور رسمی بهت نداده اند اما صبح پنج شنبه که برای برانچ دوتایی رفتیم بیرون از کارگزینی تلاس بهت زنگ زدند تا همه چیز را نهایی کنند. پنج شنبه شب هم گفتم بیا و با هم به همین مناسبت کار تازه ای کنیم. نرفتن به کلاس گوته با رفتن به سینما و دیدن فیلم جاذبه به شکل سه بعدی تجربه ای بود تازه. با اینکه ما جزء معدود کسانی بودیم که بطور اتفاقی بلیط اولین اکرانهای سه بعدی فیلم آواتار را در سیدنی داشتیم و نرفتیم، از آن سال تا امروز هرگز پیش نیامد که فیلم سه بعدی را تجربه کنیم. این اتفاق البته با دیدن فیلم جاذبه که می گویند از جمله فیلمهای خوب امسال هست افتاد.

جمعه هم خبر نسبتا خوب دیگری داشتیم و آن قبول شدن مقاله مون برای کنفرانس معتبر تیلوس بود. مجله و موسسه ای که الهام بخش ارغنون در ایران بود و همیشه دنبالش می کردم. درست نیمه ی فوریه در نیویورک. نوشته اند که از بین دهها مقاله ی ارايه شده ما جزء بهترینها بودیم برای پذیرش گرفتن و خلاصه که Telus & Telos هر دو در این هفته خط اصلی داستان را شکل دادند.

دیروز تمام روز دانشگاه بودم و کلاس داشتم و تو هم با سحر و آیدا- خواهر آیدین- و همسرش محمد رفته بودید خرید برای این ویکند که به سلامتی از ساعتی دیگر راهی کاتجی می شویم که برای دو شب و سه روز رزور شده.

امیدوارم به سلامتی به همگی خوش بگذره و از آن مهمتر بعد از برگشت من هم کمی مسیر و شکل زندگیم را اصلاح کرده باشم و برای رسیدن به رویاهایم تلاش کردن را هم تجربه کنم.

هیچ نظری موجود نیست: