۱۳۹۲ مهر ۲۴, چهارشنبه

La bohème: 1021





تازه از اپرای La bohème که در سالن اپرای چهار فصل تورنتو برگزار میشد برگشته ایم. خیلی خوب بود و در واقع فوق العاده. به هر حال کار Puccini هست و به قول معروف آخرشه! این اپرا را به مناسبت گرفتن کار تلاس رفتیم و به خودمان حال دادیم. امروز پکیج را برایت فرستادند و خدا را شکر همه چیز خوب و عالی است.

صبح به دانشگاه رفتم تا دیوید را ببینم برای سئوالاتی که برای کنفرانس داریم بعد از دانشگاه برگشتم سمت خانه و قبلش به بی ام وی رفتم. در راه با رسول حرف زدم که بد نبود و به تو زنگ زدم که بیایی و کمی در پارک کنار خانه در این آخرین روز سال که گفتند هوا بالای ۲۰ درجه خواهد بود قدمی بزنیم. البته خیلی زود باران گرفت و تو هم که داشتی برای کیارش که سرماخورده غذا درست می کردی زود برگشتی خانه. من هم با مازیار در کافه ی آروما قرار داشتم و نزدیک به دو ساعتی نشستیم و کمی از بحث های در گرفته در کاتج و شگفتی من از بد گویی و سیاه نمایی که آیدین و سحر می کردند گفتیم و مازیار بهم گفت که چون با جمع زیادی از ایرانی ها در تماس هست این ژست مخالف خوانی تو خالی متاسفانه پدیده ای اپیدمی در میان همه شده. بعد از اینکه چای و شیرینی با هم خوردیم و باز هم بابت زحمتی که آن شب در ویلا بهش دادیم بابت دو بار آمدن به بیمارستان ازش تشکر کردم که گفت من و تو برایش مثل برادر و خواهرش هستیم. البته که می داند که احساسمان به او و نسیم هم متقابلا همین گونه هست.

خلاصه بعد از اینکه برگشتم خانه و تو هم از خانه ی کیارش برگشتی نهار سبکی خوردیم و رفتیم اپرا و کلی لذت لابوهم را بردیم. فردا صبح هم به سلامتی باید برای آزمایش هایی که دکتر برای من و تو نوشته برویم آزمایشگاه صبح سحر و عصر هم که من کلاس آلمانی دارم و تو هم از کریستینا دختر همکارت که هفته ی پیش پدرش را بعد از مدتها درگیری با سرطان از دست داده دعوت کردی که بیاید خانه و کمی با هم باشید.

خلاصه همانطور که امشب هم در سالن بهت گفتم واقعا باعث افتخاری. کاری را گرفتی که کمتر کسی شانس و احتمال گرفتنش را داشت چون چنان رزومه ای برای خودت با تلاش و همتی که به خرج دادی ساخته ای که تو باید آن تک نفری باشی که انتخاب می شوی. آن تک نفری که زبان مادریش این نیست و اینجا خاک پدریش نیست. اما با افتادگی و صبر و تلاش آنی شدی که باید و می خواستی.

نه تنها به تو افتخار می کنم که تو را الگوی بسیاری و از همه مهمتر الگوی خودم می دانم.
تو نور چشم و خنده ی لب و گرمای وجود و ریشه ی درخت زندگی منی.

مبارکمان باد افتخار من!

ضمن اینکه این پست هزار و بیست و یک ماست.

هیچ نظری موجود نیست: