۱۳۹۱ آبان ۱۳, شنبه

La vida breve


بعد از اینکه هنوز کارهای خانه تمام نشده و تمام دیروز و امروز را به این کارها گذرانده ایم و فردا هم کلی کار دیگه داریم، بعد از اینکه مگان پروپوزالی که با اعمال نظرات اشر و دیوید برایش فرستاده بودم کاملا به اشتباه تصحیح کرده و کلا تمام نقاط قوت کار را به اسم تکرار زده و اسامی که آورده بودم- از آدورنو و لویناس و بدیو گرفته تا هانتینگتون و فوکویاما و سید قطب- حذف کرده و مجبور شدم دوباره برایش یک ایمیل بلند بزنم و توضیح بدم که چرا اینها مهم هست و باید باشه، بعد از اینکه با کلی خستگی همت کردیم و رفتیم سالن روی تامپسون تا اپرای اسپانیایی La vida breve را ببینیم، تنها چیزی که دارم که بنویسم اینه که عجب اپرا و عحب موسیقی بی نظیری بود. بعد از مدتها از درون احساس شعف و شادی موسیقیایی که به ندرت پیش میاد برای هر دومون تجربه شد و عالی بود. در یک کلام بی نظیر.

کلا خودم را بابت این طور درگیر حاشیه ها شدن و خوردن *جانک فود* روحی و جسمی خیلی شماتت کردم. تمام ریتمهای اشعار لورکا، نرودا و تمام داستانهای اسپانیایی که خوانده بودم جلو چشمم حرکت کردند و از دورن صدایم کردند که چقدر از خودم و هنر و همه چیز دور افتاده ام.

خلاصه که در یک کلام باید تجدید نظر جدی کرد.

هیچ نظری موجود نیست: