۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

شاستاکوویچ بعد از بنیامین


صبح پنج شنبه بسیار خنک اما همچنان گرم- به نسبت آنچه که باید در نوامبر باشد- در کرما نشسته ام و تو هم که باید امروز ساعت ۸ صبح سر کار می بودی تازه الان رسیده ای و با اینکه خیلی روی فرم نبودی اما گفتی که باید بروی و به سلامتی رفتی. دیروز هم نصف روز کار کردی و از آنجا برای پرزنتیشن مقاله ی بینامین در درس تری راهی دانشگاه شدی و شب که رسیدی هم با هم رفتیم کنسرت.

مقاله ات گویا خیلی خوب ارائه شد و هم تری و هم بچه ها خیلی تشکر کرده بودند. بعد از اینکه آماده اش کردم و سه شنبه شب برایت ایمیل کردم دیگه نرسیده بودی بخوانیش و توی قطار به سمت دانشگاه نگاهی بهش انداخته بودی. اما همت کردی و همان سه شنبه شب خود مقاله را به فارسی- با اینکه کلا با ترجمه خواندن راحت نیستی به نسبت متن اصلی- خواندی و می دانستی استدلال بنیامین چیست. بعد از اینکه از دانشگاه رسیدی خانه با اینکه خیلی خسته بودی اما چون دوست داشتی که بلیط TSO را که برای قطعاتی از بتهوون و شاستاکوویچ گرفته بودیم و می دانستی که من دوست دارم بخصوص این کار شاستاکوویچ- یعنی اپرای شماره ۱۲ که برای انقلاب و لنین البته با ارعاب ساخته بوده- گوش بدم گفتی که حالش را داریم و بریم. فشار داستان البته امروز صبح بهت آمد که دیگه توان زودتر بیدار شدن و سر کار رفتن را نداشتی چون قبل از خواب لیز بهت تکست زد که امروز نیم ساعت زودتر بیا. البته در کنار این خواسته خیلی بابت فایلی که برایش درست کرده بودی تشکر کرده بود و گفته بود عالی بوده. خلاصه این داستان در کنار پرزنتیشن خوب بهت روحیه داده بود اما به هر حال حسابی خسته بودی.

من هم که کار بخصوصی نکردم جز اتلاف وقت و دیدن بازی ایران با ازبکستان در تهران که به قول اینها  Not surprisingly ایران بازی را باخت. اما امروز با اینکه قرار بود استارت کار لویناس را بزنم اما باز هم با بی برنامگی و البته تنبلی تصمیم گرفتم متون کلاس فردا را اول بخوانم که دو متن اساسی از فروید هست و حتی شاید بعدش هم کمی بنیامین بخوانم. فکر کنم که بهتره که متن پرزنتیشن دو هفته ی بعد تو را که مقاله ی آخر بنیامین یعنی تزهایی درباره ی تاریخ هست را درست کنم. به هر حال روحیه ام خوبه اما هنوز مشکل فرار از تکلیف و درس و کار را به شدت دارم. کنسرت دیشب هم خوب بود و سه قطعه در نزدیک به دو ساعت نواخته شد از بتهوون، شاستاکوویچ و یک قطعه ی کوتاه از آهنگ سازی کانادایی که در ۳۹ سالگی درگذشته به اسم مرکوری از کبک.

 

هیچ نظری موجود نیست: