۱۳۹۱ آذر ۷, سه‌شنبه

بازی برد برد


از بعد از اینکه آمدی خانه بجای اینکه خودت را برای پرزنتیشن فردای بنیامین آماده کنی یا با من حرف زدی و یا با تلفن از تهران گرفته تا حالا که داری با مرجان حرف میزنی.

دیروز بعد از اینکه رفتی سر کار من ماندم خانه تا متن پرزنتیشن فردایت را آماده کنم و خلاصه ای نسبتا خوب- که البته برای آن کلاس عالی است- از تزهای بنیامین درباره ی تاریخ نوشتم. شب هم خانه ی آیدین و سحر قرار داشتیم که بخاطر اینکه تو از سر کار می آمدی دیرتر رسیدیم. فیاض و آندریا هم بودند و شب بدی نبود. البته کمی متمرکز شدن روی کار تو و کمی حرفهای بی ربط زدن توسط فیاض باعث دلخوری تو شد اما بد نبود. تنها چیزی که دیشب اما برای من موضوع فکر و دغدغه ی امروزم شد جایی بود که من و فیاض و در ابتدا هم کمی آیدین درباره ی آگامبن حرف زدیم و با اینکه این حوزه موضوع کار تو نیست و با اینکه تو خیلی هم اهل حرف زدن در این زمینه ها در جمع نیستی اما احساس کردم که فشار کار آرام آرام ممکنه باعث دوری تو از فضای آکادمیک به شکل جدی بشه. به همین دلیل امروز با اینکه کمی به کتابخانه رفتم که کار کنم اما دایم به این موضوع فکر کردم و اینکه من چه کمکی می توانم به زندگی مون در این زمینه بکنم.

در واقع بعد از اینکه برگشتی خانه با هم راجع به این موضوع حرف زدیم و اول از همه متوجه شدم که چقدر از این کاری که داری می کنی و بابت چیزهایی که داری یاد می گیری راضی و خوشحالی. بعد هم راجع به این حرف زدیم که من باید کمی در فشار و کار نوشتن مقالات درسی کمکت کنم تا تو از این وقت کمی که داری بیشتر برای مطالعه و متمرکز شدن روی متون درس دموکراسی و بعد هم امتحان جامع سال آینده ات بشی. خلاصه که حرفهای خوبی زدیم و به نظرم مسیر درستی را داریم انتخاب می کنیم. من باید کار و درسم را به شکل کار رسمی و قراردادی ببینم و از فردا هم همینطور رفتار می کنم. مثل تو در هر حالتی باید از خانه برم کتابخانه و تا عصر بشینم و کار کنم. در کنار کارهای خودم هم باید مقالات درس مکتب فرانکفورت تو را بنویسم و در نوشتن و خوانش برخی دیگر از متون هم کمکت کنم تا تو با بهره وری بهتری درس بخوانی و متمرکزتر و مفیدتر متون بنیادین مورد نیازت را بخوانی.

خلاصه که تنها با هم و درکنار هم می توانیم در سه حالت کوتاه و میان و بلند مدت چرخ این زندگی را به بهترین نحوه بچرخانیم. چون به هر حال ما به خانواده هامون تعهد اخلاقی برای کمک مالی داریم و از طرف دیگر هم خودمان بدهی و وام بانکی و دانشجویی داریم و در عین حال هم هزینه های روزمره و به مرور هزینه های اضافه را باید متحمل شویم. اینها شدنی نیست اگر تو این کار خارج از دانشگاه را نداشته باشی. و اگر این کار را ادامه دهی نمی توانی کیفیت مناسبی برای درسهایت پیدا کنی و بابت این مقصود من باید بخشی از کار را که بیشتر همان نوشتن مقالات و کمی هم کمک در گزینش متون هست را بعهده بگیرم و با این کار هم به خودم و هم به تو و در واقع مثل تو به زندگی زیبامون برای بهتر و زیباتر شدن کمک می کنم و بخصوص از نظر روحی هم اوضاعم بهتر میشه.

خلاصه که باید بازی برد-برد را شروع کنیم.
  

هیچ نظری موجود نیست: