۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

چند دقیقه تا سخنرانی


وای کمتر از 20 دقیقه دیگه باید برم سر کلاس آنت و سخنرانی کنم برای چیزی حدود صد نفر دانشجو به عنوان سخنران مهمان. دیشب برام یک "پاور پوینت" عالی درست کردی که کارم را دهها برابر آسان می کنه. تا قبل از اینکه بیایم هم خوب خوب بودم. اما وقتی تو از من خواستی تا برایت درباره اش حرف بزنم و تمرین کنم و ایراداتم را در حرف زدن گرفتی، استرس گرفتم.

البته دارم بهتر میشم و مطمئنم برای سخنرانیم حالم عالی خواهد شد. به هر حال دفعه اول هست به انگلیسی قراره سخنرانی رسمی کنم و تا حدودی طبیعیه و امیدوارم برای هر دوتامون شروع خوبی باشه.
وقتی برگشتم برایت می نویسم چی شد. البته قراره که تو هم از سر کار بیایی پیشم تا مثل همیشه قوت قلب و تصلب روحم باشی.

هیچ نظری موجود نیست: