۱۳۹۴ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

قرار با جان در رم

ساعت نزدیک ۹ شب هست و من از دیدن دومین فیلم امروزم فارغ شدم و تو هم که بعد از کار به کلینیک پوست در یورک ویل رفته ای هنوز به خانه برنگشتی. تازه بعد از اینکه به سلامتی آمدی برای تو هم یک فیلم گرفته ام که آخر شب با هم ببینیم. یکی نداند فکر خواهد کرد که یا من منتقد سینمایی هستم یا فیلمنامه نویس و دست اندرکار تولید فیلم و ...

هفته ی بعد این موقع به سلامتی از فلورانس به رم خواهیم رفت برای کنفرانس و باید ایمیل امروز جان را دوباره خوانی کنم که برایم در جواب اینکه نوشته بودم چقدر من و تو از دیدن آنها خوشحال خواهیم شد، جدا از چیزهای مشابه و اظهار خوشحالی بابت دیدن هفته ی آینده پس از پنج سال،‌ نوشته بود که به شدت مشغول کار روی مقاله اش هست. استاد من این چنین کنفرانس را جدی گرفته و من در حال دیدن فیلم و خواندن چیزهای بی ربط و اتلاف وقت هستم.

فقط فردا را دارم و کمی از پس فردا تا ببینم چه کاری از دستم ساخته است و چه خاکی بر سرم باید بکنم! ایده هایی دارم اما به هر حال تا روی کاغذ نیایند و از آن مهمتر دوباره و چندباره نوشته نشوند یعنی کشک!

دیشب فیلمی از سینمای گرجستان دیدیم که بد نبود اما خیلی کمتر از آنچه که درباره اش به به و چه چه کرده بودند و چنان "ریتی" بهش داده بودند به نظرمان رسید. اما به هر حال In Bloom بد فیلمی نبود. امروز هم بعد از اینکه یکی دو ساعتی در کتابخانه بودم برای دیدن CitizenFour به خانه آمدم و این یکی هم کمتر از انتظارم بود با اینکه در مجموع از دیدنش راضی بودم.

با امیرحسین حرف زدم پس از مدتها که گفت به شدت مشغول کار هست و از سفرش پیش داریوش کمی گفت و اینکه چقدر پیر و تکیده شده. کمی هم از بسکتبال گفتیم و خانواده. مامانت هم به سلامتی بلیط سفرش به اینجا را خریده و به مدت دو ماه پیش ما و یک ماه هم به شهر شارلوت خواهد رفت و یک ماه هم پیش خاله فریبا در راه برگشت خواهد ماند. برنامه ی بدی نشده و امیدوارم همه چیز خوب پیش بره و بهش خوش بگذره.

فردا بعد از اینکه تو را برسانم برای سفارش پنج شنبه به لابلاز خواهم رفت و با اینکه پنج شنبه را مرخصی گرفته ای اما گفتی که بهتر است این سفارش را قبول کنیم. پس از آن باید به دانشگاه بروی برای دیدن JJ و راجع به امتحان جامع و پروپوزال باهاش حرف بزنی و بعد هم که کمی به کارهایت خواهی رسید تا به سلامتی راهی فرودگاه شویم.

من هم باید یک فکری در این کمتر از دو روز برای آماده کردن چیزی به اسم مقاله بکنم که طبق معمول می دانم پس از کنفرانس افسوس کم کاری هایم را خواهم خورد. 

هیچ نظری موجود نیست: