۱۳۹۲ بهمن ۱۴, دوشنبه

دوبار کرما

این دومین مرتبه هست که امروز به کرما آمده ام. صبح بعد از اینکه تو به سلامتی رفتی سر کار و من قبل از رفتن به کتابخانه آمدم و نیم ساعتی نشستم و الان که ساعت درست ۵ و نیم هست و بعد از کلی زور زدن در کلی و کمی کار را پیش بردن از شدت خستگی و کمی هم کمر درد تصمیم گرفتم بیایم و در این هوای منفی ۵ درجه که با زمستانی که تا اینجا داشته ایم باید گفت عالی است کمی راه بروم و یک قهوه دیگه به کموم بزنم!

با اینکه دیشب همه چیز خوب و خوش پیش رفت و من هم حسابی خسته بودم و البته ناراحت از اینکه تو به حق احساس دور افتادن از کارهای فکری و درس هایت داری از نیمه ی شب با تپش شدید بیدار شدم و دو سه ساعتی به قول مادر با عزارئیل کلنجار رفتم. این بود که صبح بعد از اینکه تو بیدار شدی و دیدی حالی بهم نمونده خیلی ناراحت رفتی سر کار. با اینکه سعی کردم که کمی از نگرانی ات کم کنم اما بی فایده بود و خیلی بابت شرایط جسمی و روحی من فکرت درگیر شده. خواستی که بجای عقب انداختن وقت دکتر زودتر بروم و آزمایش های جدید را بدهم و با اینکه گله ای نکردی اما کاملا حق داری اگر که از بی توجهی من اذیت شده باشی.

اما از سر کار که خیلی گرفتار بودی تنها یکی دوبار با هم تماس داشتیم و چون سر هر دومون خیلی شلوغ بود از فاز صبح گذشتیم. هنوز در میانه ی نوشتن درباره ی مفهوم Agonistic Public Sphere موف هستم و احتمالا از فردا باید روی هژمونی و چهارشنبه هم کمی روی مفهوم Dislocation لاکلائو کار کنم. به هر حال تا جمعه باید این مقاله تمام بشه چون تازه چند روز هم کار ویرایش و تصحیحش طول میکشه- با اینکه اساسا بعید می دانم تری که اتفاقا دیشب همراه همسرش و چند نفر دیگه در سالن سینما بود سر وقت به تو نمره ات را بده!

 

هیچ نظری موجود نیست: