۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

رقص در فستیوال

باز هم بعد از چند روز دارم می نویسم به همان دلیل پنهان کاری تا ن فعلا از این وبلاگ خبر دار نشه. جمعه با ن رفتیم یک دستگاه "ست آپ باکس" برای تلویزیون گرفتیم که چون ارزان ترین مدلش هست تنها یکی دو تا کانال اضافه می کنه و در واقع کانالهای تلویزیون را از کیفیت بهتری برخوردار می کنه. اما چون کار نکرد تصمیم گرفتیم امروز بعد از تعطیلات بریم پسش بدیم. در واقع من به ن گفتم وقتی وقت نمی کنیم همین 5 کانال را ببینیم و تازه کیفیتشون هم خوبه با خریدن این چیزها فقط عادت به مصرف گرایی بیشتری می کنیم.

آخر هفته روز شنبه 10 ژانویه مصادف با شب اول فستیوال موسیقی سیدنی بود. با ناصر و بیتا قرار گذاشتیم و رفتیم "دومین" زود رفتیم تا جلو جا بگیریم. همینطور هم شد و خیلی جلو بساط خودمون را پهن کردیم. رفتیم صندلی هم کرایه کردیم و میوه و سالاد ماکارونی و کیک خانگی را که ما آورده بودیم، شراب و سالاد سیب زمینی تخم مرغ را آنها. اما غافل از اینکه اصلا وقتی به ساعت کنسرت نزدیک بشیم همه به جلو هجوم میارن و وسط سفره و وسائل وایمیستند.

خب! تجربه شو نداشتیم. من کمی عصبی شده بودم اما به هر شکلی که بود مواظب بودیم تا کوله و سایر چیزهامون از بین نرن، طوری هم نشد.
فستیوال سه هفته خواهد بود، شب اول که ما هم به یکی از برنامه هاش رفته بودیم بیش از 300 هزار نفر آمده بودند وسط شهر برای شنیدن موزیک و رقصیدن. آخر شب قسمتی از راه را پیاده آمدیم. من یک قهوه خریدم و بقیه بستنی. ناصر از ما خیلی عکس گرفت یک جا هم که برای اینکه بد عنقی ام را از دل ن در آورم با هم رقصیدیم که ناصر فیلم گرفت. تجربه ی بدی نبود ولی به ناصر هم گفتم که این جور چیزها در من و با من حس قرابتی ایجاد نمی کنه و اتفاقا به دلیل همین بیگانگی هم هست که عصبی میشم. البته اخیرا به مراتب بهتر شدم و مرور زمان تاثیر خودش را می گذاره.

یکشنبه را در خانه ماندیم و یک فیلم ایرانی که پرفروش ترین فیلم سال هم شده را- که از آقای موسوی ناصر امانت گرفته بود- دیدیم. واقعا جای تاسف است که سطح سلیقه ی عمومی در ایران به واسطه ی تلاش بی وقفه ی مسئولان چقدر نازل شده است. البته در قدیم هم چندان آش دهان سوزی نبوده اما بسیار بهتر از امروز بوده است.

قصد داریم من و ن به برنامه های عقب افتاده ی مان بیشتر رسیدگی کنیم. درست درس خواندن، کار کردن، تفریح کردن، خوردن و ورزش کردن. همیشه بیشتر از انجامش حرفش را زدیم. اما به نظرم خیلی وقت برای پشت گوش انداختن نداریم. اگر شروع کردیم که کردیم اگر نه مجبور به دادن هزینه های به مراتب گزافتری می شویم.

هیچ نظری موجود نیست: