۱۳۹۴ تیر ۱۸, پنجشنبه

دنی

به سلامتی امروز رفتی سر کار. تا دیشب هنوز خوابت تنظیم نشده بود. دیروز که صبحانه رفتیم بیرون و از آنجا من چند ساعتی ربارتس بودم و با مجلاتی که آوردی مشغول و تو هم یک سر لابلاز رفتی و کمی هم به کارهای شخصی ات رسیدی تا من آمدم خانه و غذایی با هم خوردیم و ساعت هنوز ۸ نشده بود که تو خوابت برد تا صبح.

در کنار سایر هدیه هایی که برای تولدم گرفتی مثل کتاب و مجلات و سی دی و البته کارت هدیه ای از آمازون، یک اپل تی وی خریده بودی که بازش نکرده بودم تا به سلامتی برگردی و دیروز عصر راهش انداختم و خلاصه این هم شد داستانی علاوه و اضافه بر داستان های جانبی که برای کسی مثل من که دنبال بهانه هست برای کار نکردن مشغولیات کافی فراهم می کنه. اکانتی در نت فلیکس درست کردم تا فصل سوم House of Cards را ببینیم. جالب اینکه سریال دیدن هم پیشنهاد تو بود و حالا دغدغه ی من.

بخشی از مجلات را تورقی کردم و هنوز چندتایی مانده که از نظر بگذرانم. کتابهای دکتر طباطبایی به نظر خیلی به کارم خواهد آمد و درباره ی سخنرانی ها خیلی مطمئن نیستم. خلاصه که باید در کنار کارهای اصلی ام به اینها هم توجه ای کنم که مسلما چیزهایی در لا به لای سخنرانی ها به کارم خواهد آمد.

با ایران هم این چند روز که در تماس بودی همه چیز خدا را شکر خوب پیش میره و امیدواریم که هم حال و اوضاع خانواده و هم احوال کلی مردم بهتر بشه.

دنی که در حال حاضر نیویورک هست هم بهت ایمیل زده و قرار شده که آخر ماه و زمانی که مامانت به سلامتی میاد چند روزی بیاد پیش ما. خلاصه که سرمون به زودی شلوغ میشه و اگر نظم لازم را به خودم ظرف این دو هفته ندهم تمام طول سال با کمبود وقت و ادامه ی عقب افتادگی کارها باید سر در گریبان باشم.

فردا هم که آخرین روز هفته هست و به سلامتی یک سفارش کوچک ۱۰ نفره گرفتی که خیلی هم لازم و بجاست چون هزینه ی اتاق دنی برای چهار روزی که مهمان ما پایین خواهد بود بیش از ۳۰۰ دلار خواهد شد و این بخشی از آن را تامین می کنه.

هیچ نظری موجود نیست: