۱۳۸۷ آذر ۲۵, دوشنبه

...مهمان عزیز هم برسد

الان از Tem Tam که هر سه شنبه در کامن روم ساعت 2 برگزار میشه آمدم. این اولین باریه که بدون تو عزیز دلم رفتم. یادت میاد اوائل که اصلا نمی آمدم. البته دلیل هم داشتم. چون جای من اساسا در PGARC نیست. واسه ی همین هم روم نمی شد. اما می دونی که بهانه ی خوبی بود برای اینکه از حضور در جمع فرار کنم. به مرور اوضاع بهتر شد تا حالا که تو سر کاری و من خودم رفتم با بقیه ی دانشجوهای انگلیسی زبان برای Tem Tam. جایت حسابی خالیه. نه برای این برنامه که برنامه ی خاصی نیست، کلا هر وقت پیشم نباشی جایت برام حسابی خالیه. می دونم که برای تو هم همینطوره.

به هر حال این روزها که واقعا خوب روزهایه به سمت بهتر شدن هم پیش میره. امشب "نیک ملپس" قراره بیاد خونه برای شام. تو هم گفتی که پاستا و سالاد الویه می خوای درست کنی. دیروز بعد از کار آمدم دنبالت با هم رفتیم "برادوی" و کمی خرید کردیم. در حال حاضر که دارم این روز را می نویسم، تمام دارایی مون کمتر از 30 دلاره. مهمان هم دعوت کردیم، کلا ما خیلی باحالیم.

من که این دو سه روز را بدون هیچ کار مثبتی گذروندم به امید اینکه در آینده می خوام شق القمر کنم. امروز هم "جان گراملی" برام ایمیل زده که الف کجایی؟ بیا تا در مورد تزت با هم حرف بزنیم. حالا نمی دونم به جان چطوری بگم که من اصلا بی خیال "آنرز" شدم.

هیچ نظری موجود نیست: