۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

درس و درس و درس


چهارشنبه سحر. تو از دیروز کمی سرماخورده ای و خواب و بیداری. البته از وقتی که من پا میشم که تو هم نمی تونی درست استراحت کنی. این مدت خیلی خیلی گرفتار دانشگاه و درس شده ایم. اصلا فرصت هیچ کاری را نداریم. می دانستم که گرفتار میشیم اما فکر نمی کردم اینطوری. جوری که حتی نمی رسم اینجا بیام و فقط بنویسم داریم درس می خونیم تا آرام آرام خودمان را پیدا کنیم و ببینیم چه کاره ایم.

شبها ساعت 1 می خوابیم صبح ها از شش و هفت دوباره دارم درس می خوانم. کمی هم بی خوابی و خستگی مزدی بر علت شده و تو مریض و بی حال شده ای.

شنبه با توکا و بهناز - که برای اولین بار می دیدیمش- صبحانه رفتیم همان کافه ی ایتالیایی در "روزدیل" که قبلا یکبار رفته بودیم. بد نبودند و همزمان با ما رسیده اند اینجا و بخصوص نگران کار و روحیه ی بچه هاشون هستند. البته توکا که خیلی خونسرد و امیدوار به نظر می آمد. اتفاقا نمایشگاهی را انداخته که شاید آخر هفته من و تو هم بریم و سری بزنیم.

باید بریم دشک تختمون را عوض کنیم که باعث کمر درد هر روزه شده. از طرفی پول دانشگاه هم که رسیده تقریبا 200 دلار کمتر از آنچیزی هست که گفته بودند ماهیانه میگیریم. قبض تلفن "راجرز" هم که باید 64 دلار بشه میشه 82 دلار در ماه و طرف بهمون اشتباه گفته بوده. اینترنت هم که قرار بوده سه ماه اولش مجانی باشه فعلا یک قبض 170 دلاری رو دستمون گذاشته. پارکینگ که یک بابایی هفته ی پیش زنگ زد و گفت می خوام و بعد هم سرکارمون گذاشت و باعث شد جواب رد به یکی دونفر بعدی بدیم و حالا هم میگه نمی خواد همینطوری روی دستمون مونده.

اما از اینها بگذریم که درس و دانشگاه اصلا فرصت نمیدن که به این چیزها فکر کنیم. من تا حالا یادم نمیاد که از اول شروع ترمی اینطوری گرفتار شده باشم. تو هم همینطور.

دیشب "باب گودین" دعوت نامه ای که برای معرفی تو به برد علمی اروپا داده را برات ایمیل کرده بود که آنقدر عالی درباره ات نوشته که آدم خجالت میکشه. نکته ی جالب نوشته اش به دانشگاه تورنتو بر میگرده که نوشته مسلما بزرگترین دانشگاه در آمریکای شمالی و احتمالا بعد از آکسفورد در دنیا. خب! راه من هم معلوم شد. با اینکه از درسها و بچه های یورک خوشم آمده اما جایی نیست که بخواهم دکترا ازش بگیرم.

راستی برای کنفرانس تورنتو که قراره مقاله ارائه بدهم ثبت نام کردیم نفری 100 دلار. یورک هم بابت کنفرانسش نفری 100 میگیره و با اینکه قرار نبود ارائه کنندگان پولی بدهند اما گویا داستان عوض شده. به هر حال به این نتیجه رسیدیم که فعلا پولش را نداریم و احتمالا نرویم.

پول "سوپر انویشن" تو هم رسید. قرار بود 6 هزارتا باشه که 2350 دلار ازش مالیات کم شده!! خلاصه که از نظر مالی داستان سه پلشک و ... داره تکرار میشه. هاهاها...

هیچ نظری موجود نیست: