۱۳۹۴ دی ۱۳, یکشنبه

The Family Man

به سلامتی اولین پست سال جدید را در حالی می نویسم که یکشنبه سوم ژانویه هست و تو با پگاه رفته ای بادی بلیتز. در واقع خواستی تا با مهمان کردن پگاه کادوی تولدش را هم داده باشی.

از جمعه که روز اول ژانویه بود و قرار بود با هم به سینما برویم بگم که حوالی یازده از خواب بیدار شدیم چون تا شب از خانه ی فرشید و پگاه برگشتیم و تو مقدمات کار حلیم صبح روز اول سال را انجام دادی و خوابیدیم نزدیک ۴ صبح بود. شب سال نو را با پگاه و فرشید و مگی و پیلی گذراندیم که شب خوبی بود و بهمون خوش گذشت و در آستانه ی سال نو با امیر از خانه ی مادر که مامان و خاله و تهمورث هم آنجا بودند فیس تام کرد و خلاصه که سال نو را خوب آغاز کردیم.

از جمعه این دو سه روز تمام مدت ابری و کمی آفتاب و کمی برف بوده اما حسابی سرد شده. امشب قراره هوا به زیر ۱۵ درجه برسه و گفته اند که فردا روز حسابی سردی خواهد شد. جمعه قرار بود بشینم پای نوشتن یک پروپوزال برای یک مقاله راجع به مارکوزه اما با حرفهایی که بهم زدی قانع ام کردی که نباید وقتم را با کارهای جانبی - نه بی ارتباط - در حال حاضر از دست بدم. البته هیچ کار بخصوص دیگری هم نکردم جز مهمترین کار زندگیم. در دل تو و با تو در خانه ی زیبا، گرم و پر عشقمان کیف کردم. با اینکه قرار بود به سینما برویم و یکی دو فیلم در این روزها ببینیم اما در نهایت با پیشنهاد من نه تنها تمام جمعه را خانه ماندیم و با شام و فیلم و موسیقی و خنده دو نفری حسابی سال نو را با شادی آغاز کردیم که دیروز شنبه هم بعد از اینکه اول رفتیم و با گیفت کارتی که خاله آذر داده بود و پولی که خودمان رویش گذاشتیم یک ست خوش رنگ و لعاب ۸ نفری بشقاب و کاسه که احتیاج داشتیم از نوری تاکه خریدیم که بعدش برای خرید رفتیم بلور مارکت و از آنجا هم برای تو که باید یک بوت زمستانی می گرفتی رفتیم در خیابان بلور نزدیک خانه ی خودمان و بعد از دیدن یکی دو جا بلاخره کفش هایی که نیاز داشتی را با پولی که تلاس به برخی از کارمندانش میدهد گرفتی و برگشتیم خانه. یک شراب خوب، تاکوی و گواکمالی عالی که درست کردی و دسر در کنار فیلم چند بار دیده شده ی  The Family Man  که همیشه دیدنش برامون لذت بخشه و البته یک فیلم قدیمی که ندیده بودیم از رابرت دنیرو و مریل استریپ به اسم عاشق شدن شب بسیار دلپذیری را برایمان رقم زد.

خدا را شکر سال را خیلی خوب و با آرامش و خوشی شروع کرده ایم. البته کلی کار عقب افتاده داریم که حتما باید فکری به حالشون کنیم و می کنیم. از جمله اتمام پروسه ی تصحیح کردن برگه ها و درس خواندن. تو هم باید روی مقاله ی آرنت که برایت آماده کرده ام کار نهایی را انجام دهی بفرستی برای تری.

سه شنبه به سلامتی اولین سفارش سال را داری و فردا بعد از اینکه تو را برسانم میرم دنبال خریدهای لازم آن. احتمالا برای یک فراخوان باید یک مقاله ی کوتاه بفرستم و جدا از درس باید آلمانی را شروع کنم و صد البته رعایت حساسیت های غذایی و ورزش را.

خلاصه که سال خیلی خوبی در انتظارمون هست و امیدوارم برای همه چنین سالی باشه: خوب و با سلامتی و به امید روزهایی بهتر.
 


هیچ نظری موجود نیست: