۱۳۹۴ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

امت و ملت

برای حدودا سه هفته سندی نمیاد دفتر تورنتو. یک هفته اش که تعطیلات هست و دو هفته هم جسته و گریخته به ونکوور میره و میاد و بین این ایام هم قراره که نیاد سر کار. به همین دلیل تو کمی از فشار کارت کاسته میشه البته کلی کار دیگه داری و از همه مهمتر اینکه مامانت هم هست و به هر حال باید برایش بیشتر وقت بگذاری.

این چند روز گذشته من کاملا درگیر تمام کردن نسخه ی اول مقاله ی فلسفه تاریخ آدورنو بودم و دیروز تمام شد. البته امروز از آنجایی که کل ویکند را هم کار کرده ام بجای درس خواندن کمی آزادتر خواهم بود و باید مقدمه ی مقاله را باز نویسی کنم. خلاصه نشستن تا ساعت ۸ کتابخانه دیروز باعث شد که کم کاری ویکند جبران شود.

ویکند را با مامانت رفتیم برانچ و بعد از آن من به کتابخانه و شما علیرغم اینکه قرار بود به استخر دانشگاه بروید از آنجایی که برای تعمیرات بسته بود و کلاس یوگا هم تعطیل شده بود،‌ بدون برنامه ی ویژه ای گذشت. یکشنبه خودمان رفتیم پایین ساختمان و باربکیو کردیم و خلاصه جدا از داستان کتابخانه ی من شما به سن لورنس مارکت رفتید و کمی در خانه استراحت کردید.

امروز هم سفارش صبح را با هم بردیم و تو که رفتی شرکت من برگشتم کتابخانه و حالا هم که برای گرفتن چای آمده ام آروما و عصر هم بعد از یک هفته که از پا دردم کمتر شده با کیارش قرار دارم. قراره امروز مامانت بره خانه ی عفت خانم و شب هم بماند. بخاطر ورزش شدید و بی رویه پا درد گرفته و هر چه هم بهش میگم که رعایت کنه انگار نه انگار. یک دفعه می خواد ۲۰ کیلو در این سه ماه کم کنه و متوجه ی عوارضش نیست.

از آمریکا هم خبر رسید که مامانم که رفته ال ای مریض شده و تمام بدنش و پوستش ریخته بهم. دکتر گفته بخاطر فشار عصبی این چند وقت گذشته هست و امیر هم دندان درد داره و خلاصه داستانهای آنجا کماکان سر جاش هست.

فردا شب آیدا و خانواده اش که آخر هفته برای یک سال به ایران میروند مهمان ما هستند و برنامه ی قبلی AGO رفتن ما کنسل شد و احتمالا به هفته ی بعد موکول. از پنج شنبه هم برنامه های تیرگان شروع میشه و مامانت و تو کمی آنجا سرگرم خواهید شد. به اصرار من برایش بلیط کیهان کلهر را گرفتی و گفتی که یکی دو برنامه هست که دوست داری ببریش.

این چند روز هم به شدت داستان حمایت و انتقاد از توافق نامه در شهرهای مختلف دنیا میان ایرانیان داغ شده. استدلال های دو طرف دچار دوگانه های کاذب هست اما به هر حال الزاما شرایط انضمامی مردم را امثال منی که این گوشه نشسته اند بطور کامل درک نمی کنند. هر چند توافقی که جدا از اوضاع معیشتی شرایط فرهنگی و اجتماعی، حقوق انسانی تمام شهروندان را بهتر نکنه و آزادی های حقه را اعاده، به درد امت می خوره و نه ملت. اما به هر حال چه امت و چه ملت افسوس که "اقتصاد زیربناست "

هیچ نظری موجود نیست: