۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

O-Hip


سه شنبه 12 اکتبر ساعت 1:35 دقیقه هست و تو داری نهار را آماده می کنی و تازه از دانشگاه تو برگشته ایم خانه. صبح زود رفتیم برای کار OHIP تو و باز هم نشد. مشکل اینه که آنها آدرسی از تو می خواهند که نشان دهد مقیم این ایالت هستی و نه نامه ی بانک و نه دانشگاه و نه اجاره خانه و ... گویا در بورکراسی اینجا جواب نمیده. به هر حال بعدش رفتیم دانشگاه تو تا نامه ی رسمی از طریق پست برامون بفرستند و مشکل حل شود.

دیروز برای نهار روز "تنکس گوینگ" خانه ی مهناز و نادر رفتیم و خواهرهای نادر با خانواده هاشون هم آمده بودند. دو ساعت نشستیم و سریع برگشتیم چون نه خیلی جای ما بود و نه وقت برای تلف کردن. زود برگشتیم خانه و درس خواندیم تا شب که دوتایی با هم بساط تاپاس و شرابمون را به راه انداختیم و اتفاقی فیلم "مرد خانواده" را که در ایران هم دوستش داشتیم دیدیم که داره پخش می کنه و دیدیم.

من هنوز خیلی رو فرم نیستم و بخصوص دیروز حالم دوباره بد شده بود. به تو نگفتم که قلبم هم درد می کنه اما خیلی رنگم پریده بود و علاوه بر درد بدنم بهم ریخته بود و عرق می کردم. بعد از کمی نشستن بهتر شدم و با هم رفتیم.

با اینکه از هفته ی پیش تا امروز چندبار برای استاد درس هگل ایمیل زده ام که سئوالات امتحان میان ترم را به دلیل عیبت ندارم و چطوری تهیه کنم هنوز جوابی نداده. حتی برای یکی از بچه ها که اتفاقی آدرسش را در درس آرنت پیدا کردم و در کلاس هگل هم هست ایمیل زده ام اما خبری نیست. نمی دانم این داستان دانشگاه یورک چطوریه که هربار آدم را اسیر می کنه.

امروز قراره برای تعمیر مبل هم بیایند خانه و ببینند اوضاعش چطوریه. خلاصه که مبل گران قیمت و بی خودی بود و خیلی بابت خریدش ضرر کردیم. هم تختش ناراحته و هم خودش از ریخت افتاده.

تو هم که کلی درس داری و باید برای درس "کینگ ستون" و خاورمیانه اش یک کتاب را بخوانی و در 7 صفحه مرورش کنی. قرار بود تا دیروز کتاب را تمام کنی که هنوز به نصف هم نرسیده. خلاصه که اوضاع درسی مون اصلا خوب نیست. امروز صبح قبل از اینکه بریم با بابات و مامانت هم که در دبی هستند "اسکایپ" کردیم و کمی حال و احوال کردیم. مامانت خیلی از کلاهی که دیروز من سر راه برگشتن به خانه از H&M برای تو خریده بودم و تو هم خوشت آمده خوشش آمد و سفارش داد برای من هم قهوه ای رنگش را بخرید.

خب! نهار داره آماده میشه و بعدش هم درس خواندن و درس خواندن. من باید دوتا مقاله تا هفته ی دیگه برای درسهای هگل و آرنت بنویسم که هنوز سئوالات را هم ندارم. تو هم که کلی کار عقب افتاده داری و تازه این تکلیف "بوک ریویو" هم مونده.

هیچ نظری موجود نیست: