۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

6 هفته


الان بجای اینکه مثل تو سر کلاس باشم خانه مانده ام و کمی مریضم. سرماخوردگی و ضعف. تو هم خیلی حال و بالی نداشتی اما رفتی. من هم کارهام را کرده بودم و داشتم از در بیرون میرفتم که تو گفتی بهتره بمونم و کمی استراحت کنم و اگه خوب شدم سعی کنم مقاله ی درس هگل را که باید امروز تحویل میدادم و یک هفته اجازه گرفتم دیرتر بدم شروع کنم.

هوا بعد از یکی دو روز سرما و مه دیروز و امروز گرمتر شده. امروز تا 16 درجه هم میرسه. احتمالا فردا هم درس آرنت را نرم و بشینم پای این مقاله ی عقب افتاده. نیک دیشب ایمیل زده بود که برای 8 نوامبر تا یازدهم میاد اینجا پیش ما. ناصر هم که زحمت کشیده و ریز نمراتم را گرفته پاکت ها را داده به نیک تا برایم بیاره. تو هم بهش گفتی که یک بسته قهوه از "کمپس" برامون بگیره و بیاره.

تو باید دوشنبه مقاله ی میان ترم درس "میدل ایست" را بدی و من هم مقاله ی آرنت را. چهارشنبه هم مقاله ی هگل را باید بدم و پنج شنبه ی هفته ی بعدش هم پرزنتیشن درس آرنت را دارم.

خلاصه که بعد از کمی استراحت و درس نخواندن و ... دوباره موسم فشار و کار رسیده تا نیمه ی دسامبر که ترم تمام بشه. 6 هفته ی سخت و بعدش هم کمی استراحت. البته برنامه مون اینه که گواهی نامه هامون را در آن مدت بگیریم اما به هر حال وقت و فرصت استراحت هم خواهیم داشت.

خواستم این نوشته را پست کنم که متوجه شدم چقدر نوشته ام اما بعدش استراحت می کنیم و بعدش خوب میشه و ... ببین چقدر فکرمون درگیره و در فشاریم که از چند سطر نوشته تمامش آرزوی تمام شدن این دوره به سلامتی و رسیدن زمانی کوتاه برای استراحته.

هیچ نظری موجود نیست: