۱۳۹۳ اسفند ۲۵, دوشنبه

Robert Durst

به کمک اسپریی که برایم از داروخانه خریده بودی دیشب را راحتتر خوابیدم هر چند که امروز هنوز داستان عطسه های به قول مادر رعیتی من سر جا باقی مونده. سر کار هستی و من هم تقریبا با ظهر طول کشید که با خریدهایی که باید برای سفارش فردایت می کردم بعد از اینکه رساندمت سر کار برگشتم خانه.

سر کار هستی و ساعت از ۳ گذشته و من هم خیلی بی حال و انرژی روزم را جلوی تلویزیون اینترنت سپری خواهم کرد. اما یک اتفاق جالب که باعث نوشتن این پست شد: دیشب وقتی داشتی کارهای خودت و آمادگی برای سفارش های سنگین این سه روز پیش رو را انجام میدادی نشستم و یک فیلم دیدم با بازی رایان گاسلینگ به اسم All good things که راجع به فردی بود که تمام شواهد حاکی از کشتن همسرش و یکی دو نفر دیگر به دست شخصیتی بود که گاسلینگ نقشش را به اسم دیوید ماکز بازی می کرد فیلم بخصوصی نبود اما چون بر اساس داستان واقعی بود گفتم کمی درباره ی طرف و همسرش و ... بخوانم که با کمی جستجو متوجه شدم اسم اصلی کاراکتر فیلم Robert Durst هست اما از آن جالبتر این بود که دیشب مشتی در حین یک گفتگو ناگهان بطور اتفاقی اعتراف کرده که I killed them all و درست چند ساعت پیش اف بی آی یارو را گرفته. بهت زنگ زدم و وقتی گفتم تو هم خیلی جا خوردی چون دیشب وقتی فیلم تمام شد و آخرش نوشت که مشتی در فلوریدا مشغول بیزنس خانوادگی شون یعنی خرید و فروش ملک هست خیلی جا خوردیم چون در سال ۲۰۰۳ تقریبا تمام شواهد بر این داستان اتفاق داشتند که طرف همسرش را در سال ۱۹۸۲ کشته و بعد هم دیگران را اما توانسته بودند با وکلای قوی نظر هیات منصفه را تغییر دهند.

خلاصه که داستانی بود و عجیبتر از آن این که درست دیشب در حین دیدن فیلم و بعد از آن قصه ی واقعی شکل نهایی اش را پیدا کرد.

هیچ نظری موجود نیست: